سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

در هفته ای که گذشت تقریبا تمام افرادی که به انتصاب آقای خورشیدی به عنوان رئیس سازمان استاندارد ایران انتقاد نمودند به عدم تناسب نامبرده با این مسئولیت اشاره داشتند. اما اصلا به این موضوع توجه نشد که دولتی که داعیه طراحی الگوی ایرانی اسلامی مدیریت و معرفی آن را به جهان دارد چگونه می تواند با این نحوه عمل در چارچوب این هدف حرکت کند؟ دولتی که وزیر خارجه اش را درحین مأموریت کاری برکنار میکند و رئیس یک سازمان ملی را عزل و پس از چند روز باز می گرداند نشان داده است به الفبای مدیریت هم پایبند نیست چه رسد به اینکه توانایی طراحی الگوی جهانی در حوزه مدیریت بنماید!

جالب تر از همه اینکه رئیس جدید در سه روز حضور خود عزل و نصبهایی را نیز انجام داده و کار خود را رسما آغاز نموده و در حال تدوین برنامه کاری می باشد اما به یکباره خبر برکناریش را به او ابلاغ می کنند.

در حالیکه دولت دهم نیز به ماههای پایانی خود نزدیک می شود آیا زمان آن فرا نرسیده که دیگر شاهد رفتارهای غیر متعارف نباشیم؟ یک تیم مدیرتی چقدر زمان و آزمون و خطا نیاز دارد تا یاد بگیر یک مدیر را چگونه عزل و نصب می نمایند؟ آیا 7 سال تجربه مدیریتی برای فرا گرفتن سازوکار یک انتصاب ساده زمان کمی است؟ واقعا آقایان چگونه می توانند چنین تصمیمات غیرکارشناسی را آنهم در این سطح و ابعاد توجیه نمایند؟ ایشان یک لحظه نیز به قضاوت دنیا در مورد چنین اقدامات نابخردانه فکر نمی کنند؟

چنین تصمیمات و رفتارهایی یقینا نشان از وجود یک بیماری مزمن در مغز دستگاه اجرایی کشور دارد که متاسفانه امروز موجب شده در تمام بخشهای جامعه شاهد بحرانهای حاد و زخم های عمیق باشیم. بیماری خطرناکی که ریشه اش در عدم توجه به نگاه کارشناسی به امور و حاکم شدن تفکر تعداد انگشت شماری از افراد در کلیه امور است که با کمال تاسف این شیوه تا کنون دستاوردی جز هدر رفتن منابع و فرصتهای بی بازگشت برای کشور نبوده است.