سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

گرچه در این یک سال «رسم» بود از احمدی نژاد به عنوان قربانی ماجرای کردان نام برده شود و همه رئیس دولت دهم را به خاطر ایستادن و برکنار نکردن کردان و دادن هزینه های بسیار مورد انتقاد قرار دهند اما این روزها در نبود علی کردان، دوستانی قدیمی اش روایت دیگری می کنند.
 
معتقدند برعکس تمام گفته ها، «ناگفته ها» از هزینه دادن های پیاپی کردان به پای دولت نهم و احمدی نژاد حکایت می کند. آنها که او را سال های سال می شناسند از مدیری می گویند که پس از سال ها برد، یک بار اشتباه کرد و اشتباهش ورود به بازی دو سر باخت محمود احمدی نژاد بود.

گرچه فوت کردان بار دیگر بهانه یی شد تا بسیاری از رسانه ها برای آخرین بار کردان را به خاطر «اشتباهات استراتژیک» یک ساله اش مورد نکوهش قرار داده و او را با آخرین حرف ها بدرقه کنند اما بسیاری از دوستانی که «کردان» را در کمال غربت به خاک سپردند، لحظاتی برخلاف همه اندیشیدند که «احمدی نژاد برای کردان هزینه داد» یا «کردان فدای احمدی نژاد شد»؟ شاید شعارهای «کردان مظلوم» تا «بهشتی دیگر» در مراسم خاکسپاری تنها به این دلیل بود که برخی ها پس از رفتن کردان به این فکر فرو رفتند که واقعاً چه کسی تاوان چه کسی را داد؟ آیا این کردان نبود که در واقعه پاستور مظلوم احمدی نژاد شد؟

مراسم تشییع پیکر علی کردان برگزار شد و احمدی نژاد «غایب بزرگ» این مراسم ترجیح داد فرسنگ ها دورتر با «مرد جنجالی» سال 87 وداع کند. برعکس ساروی ها به تهران آمدند تا مردی را که به تصور خودشان در یک سال آخر عمرش برای دولت احمدی نژاد هزینه های زیادی داد برای «آرامش» ابدی از «پاستور» ببرند. تاریخ در یک سال برای علی کردان دو بار تکرار شد؛ 14 آبان سال پیش رسانه ها تیتر زدند «پایان نامه کردان» و یک سال بعد 30 آبان تیتر زدند «پایان کردان».

مسافر میانه راه اتوبوس دولت، یک سال پیش در ایستگاه بهارستان در حالی پیاده شد که هیچ کس از کابینه بدرقه اش نکرد. حال هم از اتوبوس روزگار جلوی در پاستور پیاده شد که از بدرقه باشکوه خبری نبود تا مدیر باهوشی که یک شبه وزیر باخته نام گرفت آخرین پله را «تنها» پایین برود.

کردان، مرد برد، نه باخت
علی کردان تا پیش از آنکه پایش به دفتر رئیس جمهور باز شود در سپهر سیاسی و رسانه یی ایران به عنوان «یکی از توانمندترین» مدیران اصولگرایان به حساب می آمد تا جایی که هوش و توانایی وی در اجرای «محال ترین» کارها بود.

چطور می شود همان علی لاریجانی که به پشتوانه ایستادن یک تنه کردان در برابر مجلسی ها و لابی هایش برای مختومه شدن این گزارش در قوه قضائیه توانست با اعتماد به نفس در فریدونکنار، گزارش نماینده های مجلس را «کشکی» بخواند، هفت سال بعد تمام دوستی هایش با علی کردان را تکذیب می کند؟

احمدی نژاد برنده ورود کردان به دولت
دوستان کردان روایت دیگری از باخت کردان نه در برابر اصلاح طلب ها که در برابر دوستان اصولگرا دارند؛ روایتی که تاکنون به آن پرداخته نشده است. محمود احمدی نژاد درست در روزهایی که مصطفی پورمحمدی یکی از چهره های امنیتی کشور را با مهر اخراج به بیرون از پاستور فرستاد، می دانست که تمام ذره بین ها رویش گرفته شده تا ببینند در 9 ماه مانده به سرنوشت سازترین انتخابات اصولگرایانه، چه کسی امین تر از مصطفی پورمحمدی را پیدا می کند؟

فردی که هم حساسیت های سیاسی رویش کم باشد و هم امین و هم مقتدر برای برگزاری حساس ترین انتخابات. در این چندگانه سخت، احمدی نژاد دست روی هر کس می گذاشت یا صدای دوستان حلقه اولش بلند می شد که امین نیست یا مدیریتش را زیر سوال می بردند. دوستان اصولگرای بیرون از حلقه مشاوران هم هر روز یک گزینه از امین های خودی پیشنهاد می دادند و انتظار داشتند در نهایت برای دلجویی از بدنه اصولگرایی هم که شده یکی از چهره های موثق آنها را به حساس ترین پست کابینه بفرستد.

اما احمدی نژاد روی علی کردان دست گذاشت؛ مردی که می دانست هم قوی است و هم می تواند قابل اعتماد باشد. وی با سپردن وزارت کشور به کردان می توانست با خیال راحت مراسم تودیع پورمحمدی را برگزار کند؛ مردی که در سال های اصلاحات، دوستی و برادری خود را به اصولگرایان نشان داده بود، انتقاداتی مانند حلقه نزدیکان احمدی نژاد و عضو ستادهای انتخاباتی رئیس دولت را نداشت و اصلاح طلبان میانه رو هم هیچ نوع مخالفت صریحی با وی نداشتند. این تنها بخشی از امتیازاتی بود که در ظاهر می شد دید که کردان به سبد رئیس دولت نهم می ریزد.

باخت کردان؛ هزینه برگشت لیست ها
علی کردان قرار بود بهترین انتخاب باشد. دوستان نزدیک اش درست همان شبی که برایش در مرکز همایش های صدا و سیما پیروزی اش در گرفتن رای اعتماد مجلس را جشن می گرفتند به او هشدار دادند مراقب باشد. این راه برایش پرهزینه است. خیلی ها به او گفتند در پرهزینه ترین وزارتخانه و در حساس ترین برهه زمانی قدم گذاشته و شاید این تجربه خوبی برای آغاز تجربه وزارت نباشد. درست همان لحظاتی که علی اکبر ناطق نوری به خاطر رفتن یک ساروی به کابینه در شب ضیافت، نطق تبریک برایش می خواند، آنهایی که در سیاست موهایشان را سفید کرده بودند آرزو کردند کردان گرفتار نشود؛ فکری که بلند نگفتند تا شیرینی ضیافت شمالی ها تلخ نشود.

آمدن کردان مساوی بود با برگشت تمام لیست هایی که دلسوزان اصولگرا برای گزینه های وزارت راهی پاستور کرده بودند. تمام انتخاب هایشان که قرار بود روی میز احمدی نژاد مورد بررسی قرار بگیرد، برگشت خورده بود و حال با یک گزینه روبه رو بودند. آنها دنبال معادلی همطراز پورمحمدی بودند و این سوال مکرراً بین شان رد و بدل می شد؛ هزینه تن دادن به عزل پورمحمدی، کردان شد؟

پاشنه آشیل یک سیاستمدار
هیچ کدام مایل نبودند در این مورد صحبت کنند. تمام مردانی که یک سال پیش غائله کردان را به راه انداختند در دو دهه گذشته در برهه های مختلف از نزدیکان کردان محسوب می شدند و به یقین کردان وزیر را همانقدر می شناختند که کردان دهه 70 را. مدرک کردان اگرچه برای افکار عمومی جالب بود و موج خوبی را در میان توده های مردم به راه انداخت اما برای خیلی ها موضوعی قدیمی بود و کهنه. کردان سوال ساده یی از آنها پرسیده بود که در هیاهوهای رسانه یی آن روزها هیچ گاه رسانه یی نشد؛ «چرا کارت هایتان را روزهایی که در صف مقدم مبارزه با جناح رقیب بودم، رو نکردید و چرا آن روزها سیاستمدار بی اخلاق صدایم نکردید و خواستار عزلم از تمام مناصب کشوری نشدید؟»

او خودش گفته جواب این سوال را می دانست. «بهانه» ساده ترین پاسخی بود که می داد. نزدیکانش روایت کردند که کردان خیلی زود فهمید «هزینه واقعی» برگشت لیست های پیشنهادی را داد و محمود احمدی نژاد هم تا روز آخر استعفایش را نپذیرفت چون نمی خواست آخرین سنگر را در عقب نشینی در برابر اصولگرایان معترض ترک کند. سناریوی کردان در حالی به پرده آخر رسید که بازیگر اصلی آن هرگز نپذیرفت اشتباه کرده است. بارها از او خواستند در دقیقه 90 با معذرت خواهی کار را به دقیقه طلایی برای مخالفان و لحظه باخت برای خودش تبدیل نکند اما علی کردان که به گفته خودش مدیر 30ساله است، نپذیرفت و ترجیح داد باز هم پافشاری کند که در ماجرای دکترا فریب خورده، به جبران این سکوت از ادبیاتی استفاده کرد که گرچه نماینده ها تعبیر به تلاش برای تحریک احساسات کردند اما از نگاه کردان مرثیه یی برای مظلومیتش در بازی بی اخلاق سیاست بود.

او گفت هزینه چه کسی را داده اما کسی گوش نداد
همه او را یک تنه به بی اخلاقی متهم می کردند. کردان به خودش حق می داد و می گفت «هزینه تصفیه حساب ها» را داده و او هم بازی خورده است. خود را با شهید بهشتی قیاس کرد. دلیل ایستادن در برابر درخواست های استعفا را نتیجه «مشورت با برخی مراجع» نامید که در نهایت با یک «استخاره» او را مصمم کرد تا در برابر آنچه «مظلوم کشی» می دانست، از خود اعاده حیثیت کند.

مدعی شد هیچ کس به اندازه او نمی تواند روزهای سخت رفته بر بهشتی را درک کند. نوباوه از مخالفان کردان از او پرسید؛ بهشتی یک ملت بود چطور شما که «هیچی ندارید» ادعا می کنید شبیه بهشتی هستید. گرچه کردان خدا را همان ابتدا شاکر شد که فرصتی پیدا شده که سره از ناسره جدا شود و شهادتین را بیان کرد. وی خدا را به شهادت گرفت که 30 سال به نظام خدمت کرده و حتماً به قول خودش حتی در «جشن تولد فرزندانش» هم نتوانسته به خاطر اشاعه اصولگرایی شرکت کند و حال امروز باید در برابر بازخواست اصولگرایان قرار بگیرد

به سراغ آنچه «موج ناجوانمردانه رسانه ها» می نامید، رفت و بعد هم به سراغ حلالیت طلبی از خانواده اش... کردان به زبان بی زبانی آن روز گفت مظلوم واقع شده و اگر قرار باشد در شهریار ماکیاولی دنبال شیری در لباس روباه بگردند راه را به اشتباه رفتند و باید به جای کردانیسم واژه دیگری را جایگزین کنند. همه سرمست باخت پاستور از بهارستان بودند و کسی نپرسید راستی چه کسی بیشتر باخت؟ کردان یا احمدی نژاد؟ و دلیل باخت مدرک بود با لیست برگشتی؟