سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

دکتر علی شریعتی در کتاب «با مخاطب‌های آشنا» و پس از ملاقاتش با اخوان، جمله‌ای از شاعر فرانسوی نقل می‌کند با این مضمون که شاعران مثل مرغان دریایی هستند، پروازشان زیباست، اما وقتی که کنارت می‌نشینند پر از گل ولای هستند.

آقای بهمنی این تابو را شکست. به این نکته تاکید کنم که در دهه شصت به ‌خاطر نزدیک شدن به فضای ابر آلود ایدئولوژیک و سیاسی، شاید صدای رسا و قد رشید غزل‌های بهمنی شنیده نمی‌شد. شرایط طوری فراهم شده بود که سخنانی از این دست مشتری نداشت. از سویی رویکرد موضوعی و منظر نگاه‌ بهمنی در غزل‌هایش رفتار متواضعانه‌ای با مخاطب است؛ او دست در گردن مخاطب می‌اندازد و با او صمیمی حرف می‌زند. این شکل نگاه در شعر بهمنی به وضوح دیده می‌شود.

نکته دیگر این است که بهمنی خواننده شعرش را درگیر با تصویر و رفتارهای زبانی نمی‌کند، این یکی از شگردها و شیوه‌های غزل بهمنی است دقیقا به مثابه آینه‌ای که وظیفه‌اش فقط این است که تو را به خودت نشان ‌بدهد، اما در مجموعه «من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم»، تلاش شاعر گاهی به سمت درگیری با زبان پیش رفته است که من این را به حساب ورزیدگی آقای بهمنی و نمایش عضلات قریحه ایشان در رفتار با زبان می‌دانم.

موضوعاتی که در این کتاب وجود دارد نیز بخش گسترده‌ای از آنها جست‌وجوی آقای بهمنی است برای یافتن یک «من». این «من» من عارفانه نیست که شاعران به جست‌وجوی آن می‌پردازند. «من»ی که بهمنی جست‌وجو می‌کند در عالم انتزاع و تخیل عارفانه نیست. این «من» انسانی بهمنی است، «من»ی که حاصل تجربه‌های شخصی‌اش در طول زندگی‌اش است... در واقع شعر بخشی از ماجرای زندگی‌ بهمنی شده است. میل به آرامش و رفتار ملایم با موضوعات که می‌تواند رفتار محافظه‌کارانه تلقی شود (از منظر کسانی که سیاسی به شعر بهمنی نگاه می‌کنند) و نیز از منظر کسانی که در جست‌وجوی شعر به معنای شعر هستند. به نظرم این رفتار آشکارا با آن هویت «مدارا» که یکی از ویژگی‌های شخصیتی ایرانی‌هاست، ارتباط برقرار می‌کند.

یکی دیگر از نوآوری‌های بهمنی در این دفتر شکلی از نگارش غزل است که به خوانش آن کمک می‌کند و من این شیوه را می‌پسندم چون یکی از بزرگترین دلایل عدم برقراری ارتباط با شعر امروز عدم صحیح خوانی آن است.