شاعرانه
به گزارش ایلنا، آیت الله العظمی موسوی اردبیلی در خصوص تغییر نظام ریاستی به پارلمانی گفت: تغییر نظام ریاستی به پارلمانی و انتخاب رئیس جمهور توسط پارلمان موجب کاهش سطح مشارکت مردم میشود اما تصورم این نیست که به این زودیها سیستم پارلمانی برقرار شود و فکر میکنم این امر یک تصمیم جدی از نظر مقام رهبری نباشد و اتخاذ این تصمیم و اجرای آن نیازمند مدت زمان زیادی است.
وی افزود: انتخاب رئیس جمهورتوسط مردم موجب تقویت حضور مردم در عرصه سیاسی و مشارکت حداکثری میشود حال چطور میشود که این تغییر اتفاق بیفتد؟ به نظر من این مساله خیلی جدی به نظر نمیرسد. آیا مردم اشتباه میکنند و مجلس اشتباه نمیکند؟ و آیا مجلس از هرگونه اشتباه و خطایی مبراست و مردم درست تصمیم نمیگیرند؟
وی با انتقاد از عملکرد مجلس در دادن رای اعتماد مجدد به وزیر اقتصاد گفت: اقدام مجلس در رای دوباره به وزیر اقتصاد یک امر ظاهری ویک استیضاح ظاهری بود. درست نبود با یک معذرت خواهی سر و ته ماجرا را هم بیاورند ولی به طور کلی تمام صحبت من این است که ما باید به مردم اعتماد کنیم و عدم اعتماد به مردم هیچ نفعی برای ما نخواهد داشت.
این مرجع تقلید خاطر نشان کرد: از من سوال میکنند درباره پارلمانی شدن نظام سیاسی، اما باید دید موافقان و مخالفان چه کسانی هستند و چه افرادی در این ماجرا نفع میبرند و صلاح مملکت در این میان چیست؟
وی ادامه داد: از قدیم مرسوم بوده که مردم از رئیس جمهور نالان بودند من این را نمیدانم و فکر هم نمیکنم طرح تغییر جدی باشد چرا که این طرح مخالفان زیادی دارد و برای من مخالفان و موافقان این طرح و استدلالشان روشن نیست همچنین تاکنون نشنیدم کسی به طور جدی پیگیر این مساله باشد. و این مسئله به طور جدی هم اکنون مطرح نیست.
آیت الله العظمی موسوی اردبیلی تصریح کرد: اخیرا صحبتهایی از طرف من در خصوص انتخابات گذشته نقل شده و به گوش من رسیده که مطلقا صحت ندارد و من بنا هم ندارم در این شرایط صحبتی بکنم تمام ادعاهای مطرح شده کذب و دروغ است و اظهارات قبلی هم دروغ است اخیرا هم رسانهها مطلبی منتشر کردند که برنامهای برای انتخابات داریم اما من نه به کسی زنگ زدم و نه کسی به من زنگ زده است و این مسئله هم کذب است و بیان این مسایل در شرایط حال اصلا لزومی ندارد.
وی ادامه داد: مساله دیگر اینکه اگر بنا باشد در خصوص مسالهای اطلاع رسانی کنم و یا مواضعی اتخاذ کنم حتما از طریق دفترم به اطلاع عموم خواهم رساند اما الان طوری شده که هر کی هر چه میخواهد میگوید و بعد هم به این موضوع میخندند و باید بگویم که این مسله اصلا درست نیست.
همچنین ایت الله العظمی موسوی اردبیلی در مورد استفاده ابزاری از دین اسلام نیز هشدار داد وگفت: ما نباید هر کاری را انجام داده و کلمه اسلام را به گوشه کارمان بیفزاییم چون این مورد که ما از اسلام برای رسیدن به اهداف شخصی استفاده کنیم اصلا جایز نیست و این موضوع میتواند باعث وارد کردن ضرباتی به اسلام باشد.
وی همچنین به مدیر مسول روزنامه فرهنگ آشتی توصیه کرد: در روزنامه خود سعی کنید که بیشتر از مطالب اسلامی استفاده کنید چون این موضوع در نزد خداوند دارای اجر وثواب میباشد.
این مرجع تقلید در پایان گفت: بنده داری 4 کتاب در حوزه اقتصادی هستم که هنوز آنها را چاپ نکردم و فکر هم نکنم که به چاپ برسد.
آیت الله العظمی موسوی اردبیلی در انتهای دیدار از مدیر مسوول روزنامه فرهنگ آشتی در مورد وضعیت روزنامه و اوضاع و احوال این گروه رسانهای و سوابق آن نیز پرسید که امامی ناصری با بیان وضعیت روزنامه گزارشی در باره فعالیتهای خبری گروه رسانهای فرهنگ آشتی ارائه داد
به گزارش ایسنا در حالی که حمید استیلی روز گذشته در گفتوگویی اعلام کرده بود عابدزاده از این پس به عنوان مربی دروازهبانان پرسپولیس فعالیت خواهد کرد اما عابدزاده این سمت را قبول نکرده و گفته حتی با استیلی حاضر به همکاری نیست.
این در شرایطی است که برکناری سعید عزیزیان از این پست هم با حرف و حدیثهایی همراه بود و روز گذشته پس از اعلام استیلی هم سایت باشگاه رسما آمدن عابدزاده را تایید نکرده بود.
عابدزاده در همین رابطه با ایسنا گفتوگو کرده که متن این مصاحبه متعاقبا منتشر میشود.
به گزارش خبرنگار اعزامی مهر به سرزمین وحی، دو زائر بیت الله الحرام از کشور انگلیس بر اثر منفجر شدن اتوبوس حامل آنها در مسیر جده به مکه مکرمه کاملا در آتش سوختند.
روزنامه الریاض گزارش داد: بروز آتش سوزی شبانه در یک دستگاه اتوبوس حامل حجاج، به کشته شدن دو زائر انگلیسی در جاده حرمین در شرق استان جده منجر شد.
حادثه زمانی آغاز شد که اتوبوسی حامل 27 زائر انگلیسی در حال حرکت به سمت مکه مکرمه بود که ناگهان سرنشینان این اتوبوس، بوی آتش را استشمام کردند و از راننده خواستند بلافاصله اتوبوس را متوقف کند، راننده نیز اتوبوس را متوقف کرد، اما همه سرنشینان با شعله ور شدن زبانه های آتش غافلگیر شدند که این حادثه سبب شد همه برای خارج شدن از اتوبوس سراسیمه به در خروجی روی بیاورند.
در ادامه تیمهای اطفای حریق و نجات توانستند آتش را مهار کنند، اما پس از اطفای حریق، دو جسد سوخته ای را مشاهده کردند که مربوط به دو زائر انگلیسی بود که قصد داشتند با این اتوبوس برای ادای مناسک حج به مکه مکرمه بروند.
عقربهها ساعت 2 بامداد چهارشنبه 6 مهر ماه را نشان میداد که ناگهان فریاد مردی وحشتزده در برابر آپاراتی شبانهروزیای حوالی آریاشهر سکوت را شکست.
رهگذران اندک دیدند که مردی با دو دست محکم باربند یک تاکسی سمند را چسبیده و راننده بیرحمانه پا روی پدال گاز میفشارد و با حرکات زیگزاگ سعی دارد مرد آویزان را به گوشهای پرتاب کند.
چند خیابانی نگذشتهاند که ناگهان گروهی وانتسوار با دیدن این صحنه هولناک که هر لحظه و ثانیه امکان مرگ مرد آویزان وجود داشت نتوانستند بیتفاوت از کنارش بگذرند، نگران به تعقیب سمند گریزان پرداختند.
چهار جوان نمیدانستند با تعقیب و گریز شبانه و فداکاریای که نشان میدهند جان مردی را از یک جنایت نجات خواهند داد یا خود بخاطر رانندگیهای خطرناک دچار سانحه خواهند شد.
دو خودرو در خیابانهای اصلی و فرعی با فاصله زیادی در حرکت بودند، دزد تاکسی وقتی میدید وانت پیکان خیلی عقب افتاده است گاهی ترمزهای ناگهانی میکرد تا مرد آویزان باربند را رها کند اما مرد هر چه توان داشت به پنجههایش داده بود و فریاد زنان کمک میخواست.
دو خودرو به میدان آزادی رسیدند، 4 جوان با فریادهایشان راننده تاکسی را همراهی میکردند، دزد به سمت جنوب شهر میراند و بیرحمانه سعی داشت حتی (با سرعتبالا) از دست طعمهاش خلاص شود.
راننده پیکان وانت میدانست قدرت مانور و سرعت خودرویش فاصله زیادی با قابلیتهای تاکسی دارد اما 4 جوان هم قسم شده بودند تا راننده تاکسی را نجات دهند و با وجود اینکه فاصلهای با حادثههای در کمین نداشتند میخواستند این تراژدی، پایان خوشی داشته باشد.
تاکسی وارد کوچهپسکوچههای شهرک ولیعصر شد تا در پس دیوارها خود را از دید 4 جوان فداکار گم کند، دزد آنجا را مانند کف دست میشناخت اما نمیدانست سماجت تعقیبکنندگان حتی تا داخل مخفیگاهش تمامی ندارد.
وقتی دزد تاکسی در یکی از کوچهها پا روی ترمز گذاشت و صدای جیغ لاستیکها فضای سکوت را به هم ریخت، سریع از پشت فرمان پایین پرید و به سمت راننده تاکسی حمله کرد و وی را به باد کتک گرفت.
با پیچیدن وانت پیکان داخل کوچه تاریک همه جا روشن شد و دزد تاکسی ناباورانه با دیدن مردان خشمگین که هنوز فریاد میزدند به سمت تاکسی دوید اما ترمز قفل کرده بود.
دزد چارهای جز فرار نداشت و به داخل کوچهای خزید و هنوز وارد خانهای نشده بود که 4 جوان عصبانی او را دیدند و ...
راننده تاکسی با جسارت و فداکاری 4 پسر جوان نجات یافت، این گروه بخاطر سرعت زیاد وانت پیکان و حرکات مارپیچ آن برخی اندامهایشان زخمی شده بود اما با دستگیری دزد تاکسی همه شاد بودند.
شاید دیدن این صحنهها هر کسی را به یاد جنایت میدان کاج بیندازد که رهگذران بیتفاوت به تماشای مرگ یک پسر نشستند و اگر این چهار جوان نیز بیتفاوت بودند شاید پدر خانوادهای قربانی جنایتی میشد و ...
محمد خسروجردی که تا لبه پرتگاه مرگ پیش رفته است، میگوید باور نداشت زنده بماند و مدام چهره مهربان همسر و 4 بچهاش در برابر دیدگانش رژه میرفتند و اگر محکم باربند تاکسیاش را چسبیده بود تنها نگران خانوادهاش بود و ...
راننده تاکسی در شیفت شب هستم. آن شب وحشتناک پیش از رفتن به محل کار برای تنظیم باد لاستیکهای خودروام به آپاراتی شبانهروزی در پایینتر از میدان آریا شهر رفتم.
دزد را پیش از حرکت تاکسی ندیده بودی؟
چون داشتم با کارگری که باد لاستیکها را تنظیم میکرد صحبت میکردم او را ندیدم، اصلاً تصور نمیکردم یک دزد به این اندازه جسور بوده باشد. وقتی صدای بسته شدن در خودروام را شنیدم دیدن یک مرد غریبه پشت فرمان من را شوکه کرد، او خونسردانه فرمان را چرخاند و خواست حرکت کند.
و بعد تصمیم خطرناکی گرفتی؟
ابتدا به سمت درهای تاکسیام دویدم و دستگیرهها را کشیدم که دیدم همه درها قفل است و بعد باربند را چسبیدم و روی آن پریدم.
احساس خطر نکردی؟
اصلاً فکر نمیکردم دزد به این اندازه نامرد باشد و بخواهد من بمیرم.
بعد از اینکه باربند تاکسی را گرفتم دزد بیرحم به سرعت خود ادامه داد و با لایی کشیدنهای زیاد قصد داشت مرا از خودرو پایین بیندازد و من همه انرژیام را در دستان جمع کرده بودم که پرت نشوم.
فقط داد میزدم و کمک میخواستم. دزد با سرعت به سمت میدان آزادی رفت و من از همان لحظه مرگ را با تمام وجود احساس کردم چون تازه از کربلا آمده بودم از امام حسین (ع) کمک خواستم و دل نگرانی خانوادهام را کردم.
هیچ امیدی نداشتی؟
تا وقتی این چهار جوان را ندیده بودم نه!
همه بیتفاوت بودند تا اینکه متوجه شدم یک خودروی پیکان وانت که چهار جوان داخل آن بودند به تعقیب خودرو پرداختند و تنها کسانی که به کمک من آمدند همین چهار جوان فداکار بودند.
میتوانی سرعت تاکسی را تخمین بزنی؟
خیلی سرعت داشت شاید 130 کیلومتر در ساعت بود اما ترمزهای ناگهانیاش خیلی خطرناک بود. دزد بیرحم یک دفعه پا روی پدال ترمز میگذاشت یکبار تاکسی سه دور، دور خود چرخید و من دست چپم از باربند جدا شد و با صورت به بدنه تاکسی خوردم و دندههای قفسهسینهام درد گرفت و با همه نیرویی که داشتم دست چپم را بار دیگر به باربند گرفتم که پرتاب نشوم.
از دزد تاکسی چیزی نمیخواستی؟
من حرف نمیزدم اما او فریاد میزد، خیلی عصبانی بود و مدام میگفت تو را خواهم کشت و فقط تهدید میکرد.
کارهای عجیب دیگری هم کرد؟
بله، 270 هزار تومان پول در داشبورد داشتم که از پنجره بیرون انداخت انگار تصمیم داشت تعقیبکنندگان به طمع پول، بیخیال نجات من شوند که تیرش به سنگ خورد.
جایی توقف نکرد که پیاده شوی؟
اگر پشت چراغ قرمز یا ترافیک گیر میکرد قید تاکسیام را میزدم و پیاده میشدم اما دزد همه چراغ قرمزها را رد میکرد، واقعاً میخواست من را به قتل برساند و حرکات زیگزاگیاش بدترین دردها را به مچ دستانم وارد می?کرد، سرپیچها روی دوچرخ حرکت میکرد تا اینکه به شهرک ولیعصر که انگار در آنجا زندگی میکرد رفت و به خاطر فشاری که روی تاکسی آورده بود ماشین قفل کرد و از حرکت ایستاد. دیدم خطری وجود ندارد دستانم را رها کردم و روی زمین افتادم. من بیهوش شدم اما انگار دزد با پیاده شدن از تاکسی من را کتک هم زده بود، وقتی به هوش آمدم مأموران کلانتری 153 شهرک ولیعصر را بالای سرم دیدم.
در مسیر تعقیب و گریز اصلاً تصمیم نمیگرفتی از باربند پایین بپری؟
نه. او با تمام سرعت در بزرگراهها و خیابانها به صورت نمایشی حرکت میکرد و حتی در مسیر با چند خودروی دیگر تصادف کرد و نزدیک بود چند عابر را هم زیر بگیرد.
اگر این چهار جوان بیتفاوت بودند چه سرنوشتی داشتی؟
شاید الان زنده نبودم، فداکاری آنها غیرقابل توصیف است، هر وقت خیلی عقب میافتادند وحشت جانم بیشتر میشد، همه پسران، جوان هستند که خانوادههایشان باید به آنها افتخار کنند.
نمیدانم با چه زبانی تشکر کنم. مدیون آنها هستم.
چه انتظاری از پلیس و بازپرس داری؟
این مرد خطرناک است، بیرحمانه میخواست من را بکشد و میخواهم سنگینترین مجازات را داشته باشد و ای کاش سازمانی بود تا از این چهار فرشته نجات من تقدیر کنند.
مردان فداکار حادثه را توصیف کردند
چهار مرد فداکار کم سن و سال هستند و همه به جنوب شهری بودن خود افتخار میکنند. جوان 22 ساله که سید حمید سادات است شاید مهمترین وظیفه را برعهده داشت چراکه پشت فرمان وانت پیکان نشسته بود.
بچه کدام منطقه تهران هستی؟
خیابان تیموری، سه راه آذری.
آن شب، میدان صادقیه؟!
انگار خدا میخواست به آنجا برویم. آن شب برای تفریح به پارک نهجالبلاغه رفته بودیم و در بازگشت از میدان صادقیه رد شدیم.
بعد تاکسی و مرد آویزان را دیدید؟
در حال رانندگی بودم که فریادهای کمک را شنیدم و ناگهان یک تاکسی با سرعت از کنار ما عبور کرد و دیدم یک مرد در عقب خودرو به طوری که با دستانش باربند را گرفته، آویزان است و نیاز به کمک دارد.
چرا دنبالش رفتید؟
صحنهای که میدیدم را ابتدا باور نمیکردم. بعد به دوستم امید که در کنارم نشسته بود گفتم حتماً تاکسی را دزدیدهاند. همانجا همگی تصمیم گرفتیم برای نجات جان راننده تاکسی که در وضعیت بدی آویزان بود به کمکش برویم.
سرعت سمند و قدرت مانورش!! با چه امیدی تعقیبش کردید؟
نمیشد بیتفاوت بود. باید سعی خودمان را میکردیم و حتماً خدا با ما بود. وقتی دزد دید ما در تعقیبش هستیم به سرعت خودرو اضافه کرد و با حرکات مارپیچ قصد داشت راننده تاکسی را به پایین بیندازد و واقعاً دزد بیرحم رانندگی خوبی داشت؛ با سرعت زیاد از چراغ قرمزها عبور میکرد حتی در یک چهارراه پشت چراغ قرمز که مسیرش بسته بود به سمت پیادهرو رفت و با پریدن از روی جدول در حالیکه نصف خودرو در پیادهرو و نصف آن در خیابان بود از چراغ عبور کرد.
در تعقیب و گریز چه حسی داشتی؟
فقط فکر راننده تاکسی بودیم و فریادزنان از دزد بیرحم میخواستیم خودرو را رها کند و برود. هر لحظه امکان پرت شدن آن مرد و مرگش بود، همه وحشتزده بودیم.
جایی نشد که از تعقیب منصرف شوی؟
در شهرک ولیعصر وقتی دزد به محلهشان رسید از دوستانش کمک خواست و یک پراید که دو جوان داخل آن بودند به دنبال ما آمدند و دوستانم که عقب خودرو بودند میگفتند بیخیال شویم اما برای نجات جان «محمد» به دنبالشان رفتیم چون احساس میکردیم دزد بیرحم او را خواهد کشت.
و بالاخره دزد را دستگیر کردید؟
در شهرک ولیعصر به خاطر فشار زیادی که به تاکسی آورده بود تایرهای ماشین قفل کرد و از حرکت ایستاد. ما به سمتش دویدیم. دو تا از بچهها سراغ راننده تاکسی که از حال رفته بود رفتند و من به همراه محمدرضا به دنبال دزد فراری رفتیم.حدود 300 متر دنبالش کردیم، در یکی از خانهها باز بود و صاحبخانه در حال سیگار کشیدن بود. دزد بیرحم وارد خانه شد. صاحبخانه که انگار دزد را میشناخت با دیدن ما وارد خانه شد و خواست در خانه را ببندد، مانع آن شدیم، داخل رفتیم و دزد را گرفتیم. آن دزد به سمت ما حمله کرد که مهارش کردیم.بعد از گرفتن دزد فراری او را در صندوق عقب تاکسی انداختیم و منتظر شدیم تا پلیس بیاید.حسین شهبازی یکی دیگر از جوانان فداکاری است که در عقب پیکانوانت بود. وی نیز 22 ساله است و از اینکه جان راننده تاکسی را نجات داده، خوشحال است.
شما در قسمت خطرناک وانت بودید؟
در عقب وانت دراز کشیده و داشتم ستارهها را میشمردم که صدای کمک خواستن یک مرد در اتوبان مرا از حس بیرون آورد و دیدن صحنه مردی در حالت آویزان از تاکسی سمند مرا شوکه کرد؛ هر لحظه امکان افتادنش وجود داشت.
نمیترسیدی از پشت وانت بیفتی؟
ما با سرعت زیاد در حال تعقیب تاکسی بودیم و همه تلاشم این بود که در تکانهای زیاد وانت پایین نیفتم ولی آنقدر به بدنه وانت خوردم که همه بدنم آسیب دید. نیت کرده بودم فقط دزد را بگیریم که هم جان راننده تاکسی را نجات بدهیم و هم دزد بیرحم که آنقدر به من آسیب رسانده بود را بگیرم
به گزارش «عصر ایران» این روزنامه کانادایی نوشت :" در حالی که مقامات کانادا مشغول بررسی لغو شهروندی محمود رضا خاوری و استرداد او به ایران هستند ، وی و همسرش ویلای 3 میلیون دلاری شان در تورنتو کانادا را به دخترشان منتقل کردند.
گلوب اند میل در ادامه گزارش خود می نویسد که خانواده خاوری یک خانه 660 هزار دلاری دیگر در خیابان هالیوود در منطقه یورک شمالی دارند که به نام همسر خاوری است .
این روزنامه کانادایی در ادامه می نویسد تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا بر این باورند که آقای خاوری مخزنی ارزشمند از اطلاعات مالی و بانکی ایران است و به سازمان های اطلاعاتی آمریکا توصیه کرده اند که از مقامات کانادایی بخواهند تا وی را مورد بازجویی قرار دهند.
یکی از مقامات سابق وزارت خازانه داری آمریکا می گوید که دولت کانادا باید اموال خاوری در کانادا را مسدود کند چرا که وی مدیر عامل بانکی بوده است که در لیست سیاه تحریم های بین المللی قرار داشته است.
"آوی جوریش " یکی از مقامات سابق وزارت خزانه داری آمریکا درباره خاوری می گوید :" او معدن طلایی از اطلاعات ارزشمند درباره فعالیت های مالی و بانکی مخفی ایران است و می داند که چگونه ایران به صورت مخفیانه پول جابجا می کند."
گفتنی است نام بانک ملی جزء یکی از 279 شرکت و موسسه ایرانی است که طبق قانون تحریم های کانادا علیه ایران که در سال 2010 تصویب شده است ، هر گونه معامله شهروندان و موسسات و نهادهای کانادایی با این بانک مشمول جریمه و مجازات می شود.
روزنامه کاندایی گلوب اند میل در ادامه می نویسد خاوری از سال 2005 به شهروندی کانادا در آمده است و خانواده اش از سال 2001 در تورنتو صاحب املاک و مستغلات بوده اند.
این روزنامه می افزاید پسر خاوری پیش از این مدیر یک آژانس مسافرتی و توریستی در تورنتو بوده است .
هرچند تصور غالب این بود که استعفای علی مطهری منتفی شده است،این موضوع در دستور کار امروز مجلس قرار گرفت.
پیش از این، علی مطهری اعلام کرده بود که در صورت آغاز بررسی طرح سؤال از رئیس جمهور، استعفایش را پس میگیرد، ولی بررسی این استعفا نشان میدهد که سؤال از رئیس جمهور به سرانجام نرسیده است؛ بنابراین، در چنین شرایطی در نشست امروز مجلس، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، با فرستادن نامهای به هیأت رئیسه، دلایل طرح استعفای خود از نمایندگی را مطرح کرد.
به گزارش تابناک، علی مطهری در نامه استعفای خود آورده است:
جناب آقای دکتر لاریجانی
با سلام
همان طور که مستحضر هستید، نامه سؤال از رئیس جمهور با امضای 100 تن از نمایندگان محترم در تاریخ 5/4/90 پس از یک انتظار طولانی برای فرار از رسیدن زمان مناسب، از نظر شرایط کشور به رئیس وقت جلسه علنی مجلس، جناب آقای مهندس باهنر تحویل داده شد و ایشان نیز در بالای آن اعلام وصول نمودند؛ اما روز بعد در جلسه هیأت رئیسه، یکی از اعضا مأمور شد که امضاها را پس بگیرد و عضو دیگر نیز مأمور شد که طی مصاحبهای مخالفت هیأت رئیسه مجلس را با سؤال از رئیس جمهور در رسانهها اعلام کند؛ یعنی به جای آن که هیأت رئیسه محترم پس از دریافت نامه سؤال طبق قانون آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، بلافاصله آن را به جریان اندازد و سؤالات را به کمیسیونهای مزبور اعلام کند، در صدد انهدام طرح سؤال برآمد و البته پس از نامه محرمانه اینجانب به جنابعالی که رونوشت آن به سایر اعضای هیأت رئیسه تقدیم شد و تهدید به استعفا در صورت ادامه این روند، این عملیات ویژه متوقف شد.
در آن یورش هیأت رئیسه، چهارده تن از امضاکنندگان امضای خود را پس گرفتند و غالبا افرادی بودند که از ابتدا هم محکم نبودند. پس از مذاکره با هیأت رئیسه محترم، بنا شد این سؤال در زمان مناسب به جریان افتد، اما مدتی گذشت و خبری نشد. کم کم بهانههایی مطرح شد که مثلا آقای احمدی نژاد اکنون زخم خورده و ممکن است در صحن علنی پروژه ای مانند مناظرات انتخابات را زنده کند و شاید رهبر انقلاب نیز به خاطر همین مناظرات مخالف باشند. برای رفع این نگرانیها، تعدادی از امضاکنندگان پیشنهاد دادیم که هیأت رئیسه سوالات را به کمیسیونها ارجاع کند تا طبق آیین نامه نماینده رئیس جمهور در حضور نماینده سؤال کنندگان پاسخ گوید.
اکنون اگر همچنان 72 نفر از امضاکنندگان قانع نشده و قرار بر حضور رئیس جمهور محترم در صحن علنی شد، آنگاه میتوان برای رفع آن نگرانیها به درخواست چند تن از امضاکنندگان و تصمیم مجلس، رئیس جمهور در جلسه غیرعلنی حضور پیدا کند؛ این پیشنهاد را تقدیم جنابعالی کردم و شما تلقی به قبول نمودید و قول دادید اقدام نمایید که از چند روز پیش زمزمههایی از سوی برخی از اعضای هیأت رئیسه در رسانهها به گوش میرسد که تعداد امضاها از حدنصاب کمتر است و هر گاه به حدنصاب برسد، مطرح میشود، در حالی که اساسا امضاکنندگان به فکر پس گرفتن امضا نبودند و اگر امضای جدیدی پس گرفته شده، باز با طراحی هیأت رئیسه بوده است که به جای اجرای آیین نامه در صدد انهدام طرح سؤال برآمده است.
همچنین گفتهاند بسیاری از امضاها در زمان خانهنشینی آقای رئیس جمهور جمع شده و بعد از آن امضاکنندگان منصرف شدهاند، در حالی که تنها 12 امضا از 100 امضا پس گرفته شد.
اکنون عرض میکنم که ما حاضریم یک سؤال از آن 10 سؤال به کمیسیون ارجاع شود و اگر منجر به حضور رئیس جمهور در صحن علنی گردید و آن نگرانیها وجود داشت، باز حاضریم درخواست جلسه غیرعلنی بدهیم. آیا بیش از این میتوان کوتاه آمد؟ در مقابل رئیس جمهوری که علنا میگوید فلان قانون را اجرا نمیکنم، آیا ما حق یک سؤال نداریم؛ آن هم سوالی که رأیگیری برای قانع شدن یا نشدن مجلس ندارد؟
آیا امضای 100 نماینده ارزش توجه ندارد؟ تحقق سؤال از رئیس جمهور در هر شرایطی بیانگر استحکام نظام جمهوری اسلامی و وجود دمکراسی واقعی در این نظام است. اصلاح امور تنها با استقلال و اقتدار مجلس تحقق مییابد. مجلس قوی به نفع کل نظام است. اساسا اجرای طرح سؤال از رئیس جمهور، موجب تفاهم بیشتر دولت و مجلس خواهد شد و حتی بیشتر به نفع رئیس جمهور است که فرصتی مییابد تا سوءتفاهمها و کدورتها را برطرف کند. قبلا گفتم دو گروه با طرح سؤال از رئیس جمهور مخالف هستند: یکی دوستان نادان رئیس جمهور و دولت و دیگر دشمنان دانای آنها. به هر حال با توجه به این که هیأت رئیسه محترم بر خلاف قانون آیین نامه داخلی مجلس، همچنان درصدد منتفی کردن طرح سؤال است و مجلس قادر به استفاده از اختیارات قانونی خود در انجام کارهای محوله نیست. بدین وسیله استعفای خود را از نمایندگی مردم تهران، شهرری، شمیرانات و اسلامشهر که قادر به استیفای حقوق آنان نیستم، اعلام میکنم».
مطهری: اگر قرار بود به درخواست رهبری از رئیسجمهور سؤال کنیم که دیگر سؤال مجلس نبود
علی مطهری در دفاع از استعفایش از مجلس از اینکه سؤال از رئیس?جمهور به اینجا رسیده و وقت مجلس به بررسی استعفای وی اختصاص یافته، ابراز تأسف کرد و گفت: متأسفانه راهی جز استعفا باقی?نمانده، چون نمیتوانم پاسخ پرسشهای مردم را بدهم.
نماینده تهران با بیان اینکه رهبری و مجلس میتوانند جلوی استبداد را بگیرند، گفت: در این میان مجلس باید سپر بلای رهبری شود نه برعکس که نشان دهنده عافیت طلبی مجلس خواهد بود.
گزیده نطق وی از این قرار است:
* یکی میگفت در بیداری اسلامی صلاح نیست از رئیس?جمهور سؤال شود یا چون از خاتمیسؤال نشد یا چون در تحریم هستیم، سؤال به صلاح نیست. اما من هیچ ارتباط منطقی بین آنها نیافتم و یاد این شعر بی مربوط افتادم که میگفت: «کلنگ از آسمان افتاد و نشکست؛ وگرنه من کجا و بی وفایی»!
* با این استدلالها باید نمایندگی را ببوسیم و برویم. همیشه نظام مشکل داشته و دارد و بی بی سی و صدای آمریکا هم علیه ما مطالبی منتشر میکنند.
* فشار خارجی از طریق تحریمها همیشه هست و پایان نداد؛ اما میتوان نتیجه گرفت که از اصلاح امور داخلی بگذریم و چشم بر تخلفات ببندیم؟ اتفاقا برای اینکه تحریمها نتیجه ندهد باید مشکلات داخلی را مرتفع کنیم، همان گونه که مشی حضرت علی نیز چنین بود.
* با سؤال از رئیس جمهور چه اتفاقی قرار بود بیفتد که هیأت رئیسه و معاونان دولت، نمایندگان سؤال کننده را همچون دو تیغه قیچی تحت فشار قرار دادند تا این سؤال را پس بگیرند؟!
* قرار بود، سوالی بدون کسب رأی برگزار شود. چنین کاری حتی اگر تهران زیر بمب باران هم بود، خطری برای کشور نداشت. این روش باعث حسن تفاهم میان دولت و مجلس است.
ما رئیس?جمهور را دوست خود دانسته و با سؤال از او، قصد تحقیرش را نداشتیم بلکه موجبات پیشرفت وی را فراهم میآوردیم.
* به یاد دارم که با پدرم خدمت امام خمینی (ره) رسیدم و ایشان از یکی از برنامههای تلویزیون گفتند و گریستند که برخی میخواهند مطهری نباشد، اما نمیدانند که مطهری آنقدر بزرگ است که با این حرفها وجهه وی از بین نمیرود. بلاتشبیه باید گفت که خراب کردن آقای احمدی نژاد با یک سوال، هم اشتباه در برداشت است. ایشان خدمات زیادی داشتند و اشتباهات زیادی.
* باید کتاب خدمتها و اشتباهات احمدی نژاد به جای احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم نوشته میشد.
* لاریجانی داماد ماست، ولی داماد ناخلفی است، چون در طرح سؤال همراهی نکرد. [لاریجانی هم به شوخی گفت مراقب خودتان و هم شیرهتان باشید] اما بدانید که حتی اگر آقای لاریجانی هم رئیس جمهور بود، ما این سؤال را پیگیری میکردیم.
* از همه نمایندگان امضا کننده متشکرم و اگر عدهای از نمایندگان هم امضایشان را پس گرفتهاند، حتما به تشویق اعضای هیأت رئیسه بوده که تصور کردهاند، یک خطر ملی در میان است. اما اگر پنجم تیر هیأت رئیسه این طرح را به جریان میانداخت، مسأله کم کردن امضاها پیش نمیآمد.
* بجاست از مرحوم اسلامی به عنوان یکی از امضا کنندگان این سؤال یادی کنیم و علو درجات را برای او مسألت داریم.
* در این چند دقیقه باید دلایل استعفایم را مطرح کنم و احیانا مخالفان استعفا آن را رد میکنند و نهایتا نمایندگان تصمیم میگیرند.
* اولین جرقه سؤال هنگامی زده شد که آقای رئیس جمهور گفتند قانون اعطای تسهیلات مترو را اجرا نمیکند و بعد هم گفت، مجلس را در رأس امور نمیداند. ما در طرح سؤال راسختر شدیم تا اینکه بر خلاف نظر علما گفت که قانون عفاف و حجاب را رعایت نمیکند و بر موضعش هم تأکید کرد. مسأله دیگر این بود که قانون هدفمند کردن یارانهها باید پنج ساله اجرا میشد اما دولت اجرای کمتر از سه ساله آن را در دستور خود قرار داد و قانون مجلس به درستی اجرا نشد.
* نظریه ترویج مکتب ایران به جای مکاتب اسلام که از سوی مشایی مطرح شده و با عتاب مراجع مواجه شد، از سوی رئیس?جمهور تأیید گشت. عوامل دیگر در سؤال از رئیس?جمهور، نحوه برکناری متکی و تشکیل وزارت ورزش پس از پنج ماه تأخیر و مقاومت یازده روزه رئیس جمهور در مقابل حکم حکومتی رهبر انقلاب بودند.
* دو منطق وجود دارد؛ یکی اینکه بگوییم گذشتهها گذشته و با تساهل بگذریم. منطق دوم این است که نباید در برابر استبداد دولت سکوت کرد. قدرت دولت سرکش و طغیان آور است که از نظارت متواری است و مجلس باید از حقوق خود دفاع کند، نه اینکه ثناگوی دولت باشد.
* چقدر اشتباه است، سخنان کسانی که میگویند ما رهبری داریم و اگر لازم باشد ایشان وارد عمل میشوند. اظهارات ایشان در کرمانشاه برای چندمین بار بر این موضوع خط بطلان کشید. این منطق که اگر لازم باشد، رهبری ورود مییابند، مرا یاد فروش تراکم در شهرداری اسبق تهران میاندازد که برخی میگفتند اگر این کار اشکال داشت، رهبری یا رئیس جمهور تذکر میدادند.
* برخی تصور میکنند که ولایت فقیه هر کاری را از گردن ما باز میکند، در حالی که این گونه نیست.
* سؤال از رئیس?جمهور تهیه شد، ولی به احترام اجرای قانون هدفمند کردن یارانه?ها برای به جریان انداختنش صبر کردیم. بعد هم به دلیل درخواست هیأت داوری فراکسیون اصولگرایان، صبر کردیم. در این میان، نامه?ای هم برای مقام معظم رهبری نوشتم که در آن در خصوص این سؤال توضیح دادم و گفتم که این اقدام موجب تفاهم بیشتر دولت و مجلس میشود و دستکم رئیس جمهور درمییابد که به سادگی نمیتواند بگوید که قانونی را اجرا نمیکند. ما هم معتقدیم که دولت باید این چهار سال را در مسیر ریلگذاری مجلس گذراند.
* ظن قوی دارم که بیانات رهبر انقلاب در استان کرمانشاه، پاسخی به این نامه است که فرمودند رهبری نه میتواند و نه حق دارد که در امور مجلس دخالت کند؛ بنابراین، خودداری هیأت رئیسه در طرح این سؤال، ربطی به نظر رهبری ندارد. مگر آنکه نگران باشند اظهاراتی نظیر آنچه در مناظرههای انتخاباتی مطرح شد، از تریبون مجلس مطرح شود.
* مجلس قادر به انجام کارهای بزرگ و اساسی نیست و حقیقت فدای برخی مصلحتها میشود. مجلس با 50 درصد ظرفیت خود کار میکند که میخواهیم آن را به 90 تا 100 درصد برسانیم.
* فرضا اگر سؤال از رئیس جمهور آثار سوئی داشته باشد، هم این کار سبب میشود که نمایندگان در آینده با دقت بیشتری این کار را بکنند. اما اگر هیأت رئیسه مدام مانع شود، مجلس هیچ گاه رشد نمیکند. اقتدار مجلس منجر به پیشرفت دولت نیز خواهد باشد.
* به دوستان اصولگرا گفتم اگر در آینده یک رئیس جمهور اصلاح طلب بود و گفت که قانونی را اجرا نمیکند، نمیتوانید از او سؤال کنید.
* مجلس و رهبری دو عامل مبارزه با استبداد هستند. در این میان، مجلس باید سپر رهبری شود، نه رهبری سپر مجلس، چرا که این عافیت طلبی است. اینکه برخی میگویند که آقا بگوید تا سؤال کنیم، بی دلیل است. چون در آن صورت، سؤال رهبری است، نه سؤال مجلس.
* متأسفانه مشغول بتسازی هستیم و یک فرد را آنقدر بالا میبریم که حتی نمیتوان از او پرسید؛ چه آنکه میگوید کابینه خط قرمز من است تا کسی از مفسدین دولت سؤال نکند.
* روحیه رودربایستی و رفیق بازی در برخی ما متولیان امور کشور وجود دارد. با مصالحه اوامر الهی برپا نمیشود.
* استعفای اینجانب آخرین دستگیره ای است که یک نماینده میتواند به آن متمسک شود و پاسخی است به مردم که سؤال از رئیس جمهور به کجا انجامید. پاسخم به مردم این است: اکنون که قادر به استیفای بخشی از حقوق شما نیستم، چون سوگند خوردهام که به حفظ حقوق شما باشم، از این سمت استعفا میدهم.
* رأی نمایندگان هر چه باشد میپذیرم؛ چه رفتن و چه ماندن. در این سه سال و نیم اگر حق کسی را در مجلس ضایع کردهام، حلالیت میطلبم.
* روز یکشنبه، هیأت رئیسه گفت سؤال را به کمیسیونها میفرستد اما چنین نشد و برای همین به استعفایم اصرار کردم و این استعفا، عامل منتفی شدن طرح سؤال از رئیس?جمهور نیست و اگر سؤال کنندگان بخواهند میتوانند این سؤال را ادامه دهند.
مخالفت 155 نماینده با استعفای علی مطهری از مجلس
«مطهری» در «بهارستان» ماند
نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از شنیدن سخنان علی مطهری در نطق استعفایش از نمایندگی مجلس و مخالفان استعفای وی، با 31 رأی موافق، 155 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع از 200 آرای گرفته شده، با استعفای علی مطهری نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر از نمایندگی مجلس مخالفت کردند.
مسعود پزشکیان، نماینده تبریز، حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم نماینده تهران، محمدرضا خباز نماینده کاشمر، ستار هدایتخواه نماینده دنا و بویر احمد، اقبال لاهوتی نماینده لنگرود و مصطفی رضاحسینی، نماینده شهر بابک در مخالفت با استعفای علی مطهری از نمایندگی مجلس در صحن علنی پارلمان سخنرانی کردند.