دیروز ظهر؛از محل کارم که خارج شدم . پشت چراغ قرمز یه چهار راه توقف کرده بودم که یکدفعه صحنه درد ناکی وجودم را بهم ریخت.
پسر جوان حدودا 20 ساله ای که بنظرم دچار یک معلولیت خفیف ذهنی هم بود به همراه مادرش سطل آشغال یک رستوران را واکاوی کرده و به تفکیک پسمانده های غذای آن رستوران
مشغول بودند. وگاهی هم لقمه ای میخوردند. روح انسانی ام اجازه نداد از آن صحنه دردناک عکسی بگیرم و شرافت انسانی آنها را با انتشار آن تصاویر به صخره بگیرم . ولی ناخودآگاه یاد
حرفهای دو سه روز پیش آقای به اصطلاح دکتر رحیمی افتادم که میگفت کسی در ایران گرسنه نمی خوابد.
راست هم میگوید . مردم ایران سیر میشوند حالا چه ازطریق آشغالهای یک رستوران ،چه ازطریق نان و نفتی که سر سفره های خودشان است.
آقای رحیمی .چه خوب بود قبل از حرف زدن خوب فکر میکردید. کما اینکه از دستورات بزرگ دینی ما نیز هست که اول تعقل کنید بعد تکلم.یا واقعا آنقدر کیفتان کوک است که از مردم تحت امر
خود بی اطلاعید.که آنوقت میشوید مثل پادشاهان و شاهان که ما نخواستیم باشندو بیرونشان کردیم .یا نه اطلاع دارید و خود را به خواب زده و سر در برف فرو کرده اید. که آنهم میشود
حکایت همان آمران مرفه بی درد.که ما نمیخواهیم که باشند.
آسوده نخواب دکتر... و آسوده نخوابید دکترها و....که بسیارند ایرانیانی که روزی یک وعده غذایی بیش ندارند.اینکه پشت تریبون برویم و جار بزنیم که ما چنان کردیم و چنان میکنیم نه برای ما نان میشود نه آرامش.
قرار بود نفت سر سفره های ما بیاید ولی فقط بوی آن آمد. چون با اجرای طرح هدفمندی یارانه قرار بود کیفیت نانهای ما تغییر کند ولی چنان بوی مشتقات نفت از این نانها استشمام میشود
که مصداق کامل آمدن نفت سر سفره های مردم است .
خدا را گواه میگیرم اگر شرافت انسانی ام حکم نمیکرد. از آن تصاویر دردناک ،که مطمئنم خیلی از شماها با این تصاویر روبرو شده اید. عکس میگرفتم و برای استحضار مسئولین بی دردی که
مردم ایران را مردمانی سیر میپندارند. ارسال میکردم.
آسوده نخواب دکتر ....آسوده نخواب که ایران و ایرانی با شاهان و آمران بی درد و مرفه رفتار خوبی نخواهد کرد و تاریخ را جلوی چشمان شما خواهد آورد .
خدا کند در آن دنیا شرمنده خدای خود نباشید . در این دنیا که شرمنده خلق خدا باید باشید.
قدری پتو را از جلوی چشمان خود کنار بزن . هیچ اشکالی ندارد پرتوی از نور حقیقت به رختخواب شما هم بتابد.
آسوده .......