سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

 نسخه چاپی

باهنر: نباید شعار مرگ بر فتنه?گر می?دادیم/ همه مسئولان به جز نمایندگان مجلس را می?توان عزل کرد
 

باهنر: نباید شعار مرگ بر فتنه?گر می?دادیم/ همه مسئولان به جز نمایندگان مجلس را می?توان عزل کرد

  - مهر نوشت:

محمدرضا باهنر گفت: مجلس هشتم ازنظر ساختاری و فراکسیون متفاوت از مجالس دیگر است و دلیل این موضوع هم به شکل انتخاباتی آن بر می?گردد که متفاوت بود.

اهم سخنان نایب رییس مجلس را در ادامه بخوانید:

  • در انتخابات مجلس هشتم مجموعه?ای تاسیس شد که بعدها به جبهه متحد اصولگرایان یا همان 6+5 معروف شد و اضلاع مختلفی در این موضوع سهیم بودند و لذا ساختار انتخاباتی آن گونه تعریف شد . البته بعدها هم تلاش شد که این ساختار انتخاباتی در مجلس هم اجرا شود اما به آن ترتیب و به صورت سه ضلعی در مجلس امکان عملیاتی  پیدا نکرد. البته شاید  برخی نمی?خواستند و یا مصلحت نمی?دانستند.
  • اصولا ما معتقد بودیم به دلیل اینکه در جمهوری اسلامی احزاب رسمی شناسنامه دار وجود ندارد و در آستانه انتخابات جبهه?ها تشکیل می?شود و ساختار تشکیلاتی نیستند بنابراین مجلس را باید مجلسی?ها و افراد آشنا به ساختار مجلس مدیریت کنند.
  • هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان توسط شورای مرکزی فراکسیون انتخاب می شود بنابراین فراکسیون می بایست در همه اوقات تابع مجمع عمومی فراکسیون باشد. همه این ها در حالی است که برخی دوستان توقع داشتند فراکسیون اصولگرایان با یک سهام مساوی سه ضلعی متناسب با سه ضلعی فهرست جبهه متحد مدیریت شود. این پارادوکس و همین تناقض عملا یک گرفتاری ایجاد کرد. شاید این یکی از دلایلی بود که بخش هایی از فراکسیون اصولگرایان که اقلیت کمتری بودند احساس می کردند که حرفشان خریدار ندارد و به کرسی نمی نشیند. به همین دلیل فریادهایشان بلندتر می شد و الا مسئله دیگری نبود.
  • در مجلس هفتم و هشتم هم افراد عوض شدند و هم جنسشان عوض شد. یعنی در ضمن اینکه اصولگرا بودند و در حال حاضر هم اصولگرا هستند اما به رفتار مجلس هفتم نقد جدی داشتند البته این یک نقد درون فراکسیونی بود ولی آثار آن در انتخابات مجلس هشتم پیدا شد. به همین دلیل در جلساتی که ما تشکیل دادیم دکتر حداد اعلام کرد که در صحن علنی کاندیدای ریاست مجلس نمی شود.
  • بسیاری از کارها در مجلس هست که رئیس مجلس می‌خواهد انجام شود ولی نمی‌تواند ولی در مقابل بسیاری از کارها است که رئیس مجلس نمی‌خواهد ولی انجام می‌شود. دلیل این موضوع نیز به ساختار مجلس برمی‌گردد. این که این ساختار درست است یا نیست بحث دیگری است.
  • من در سمت نایب رئیسی همواره احترام رئیس را رعایت کرده‌ام و سعی می‌کنم به هیچوجه با رئیس مجلس درگیر نشوم.
  • در داخل مجلس همان اقلیت درون اصولگرایی می‌دانند که کارهایی در مجلس وجود دارد که هیئت رئیسه مجلس خواهان اجرای آن است اما نمی‌تواند کار را پیش ببرد. اما این دوستان به روی خود نمی‌آورد و می‌گویند هیئت رئیسه هر کاری بخواهد می‌تواند انجام دهد و می‌گویند چون برخی لوایح و طرح‌ها تصویب نمی‌شود به دلیل این است که هیئت رئیسه نمی‌خواهد که باید بگوییم این گونه سخنان از روی بی‌انصافی است و همه منتقدان باید متوجه این موضوع بدیهی باشند که ساختار مجلس شورای اسلامی همانند قوه مجریه و قضائیه نیست. در قوه مجریه شخص رئیس جمهور در آن واحد می تواند 15 وزیر را عزل کند و هیچکس هم هیچ اعتراضی نمی‌تواند بکند. رئیس مجلس هیئت رئیسه، کمیسیون‌ها و حتی یک نماینده مجلس را هم نمی‌تواند عزل کند و یا حتی جلوی ورود وی به مجلس را بگیرد.
  • من نه به عنوان کسی که مجلسی هستم بلکه به عنوان فردی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شناخت کامل دارم می‌گویم که در این مملکت همه مسئولین کشور به غیر از نماینده مجلس را می‌توان عزل کرد. البته این مسئله را در تئوری می‌گویم. ممکن است در عمل اجرا نشود. مثلاً‌ رئیس جمهور در کشور ما یک بار عزل شده است و امیدواریم دیگر به هیچوجه شاهد عزل یک رئیس جمهور در کشور نباشیم چرا که هزینه زیادی برای کشور دارد. اما از نظر قانون اساسی این امر ممکن است. حتی رهبری توسط مجلس خبرگان می‌تواند مورد نقد قرار گیرد اما نمایندگانی که در مجلس حضور دارند و اعتبارنامه آنها توسط نمایندگان تصویب شده است به هیچوجه کسی نمی‌توان آنها را عزل کند.
  • اگر در مجلس یک نفر هم باقی باشد که بخواهد حرف حقی را بزند اکثریت نتوانند وی را ساکت کنند والا اگر این گونه باشد اکثریت دیکتاتوری می‌کنند و اقلیت را به اخراج تهدید می کنند. اگر فراکسیون اقلیت مجلس به یک فراکسیون 10 نفره تبدیل شد -حرف حق یا ناحق آنها موضوع دیگری است- ولی اکثریت 280 نفره مجلس هم نباید و نمی تواند این 10 نفر را اخراج کند. این فلسفه از نظر دموکراسی بحث بسیار دقیق و ظریفی است.
  • هنگامی که این وضعیت و این ساختار در مجلس وجود دارد از روز اول که رهبر معظم انقلاب در خصوص خودنظارتی دستور دادند عده‌ای طرحی به مجلس آوردند که اگر نمایندگان مجلس تخطی انجام دادند ما باید اعتبارنامه وی را لغو کرده و او را اخراج کنیم. متاسفانه برخی از همان اول از اخراج، بازداشت و مطرح کردن رای دوباره به اعتبارنامه صحبت کردند. بنابراین باید با مجلس با ادبیات خودش کار کرد و همین تندروی‌ها تصویب طرح نظارت بر نمایندگان را به تاخیر انداخت والا بر روی این طرح بحث‌های زیادی انجام شد و در کمیسیون به تصویب رسید و منتظر هستیم که در کمیسیون تخصصی رسیدگی شود.
  • اگر بخواهیم خیلی خوشبینانه نگاه کنیم اقلیت درون فراکسیون اصولگرایان به ساختار مجلس آشنا نیستند و نگاه بدبینانه به این موضوع این است که آنها می ‌‌گویند ما حرفی را علیه آنها می‌زنیم شاید اثر کرد.
  • هر زمانی که 73 نفر از نمایندگان مصمم شوند طرح سئوال از رئیس جمهور را مطرح کنند ما یک روز هم معطل نمی‌کنیم. ممکن است به صورت مشورت به طراحان سئوال بگوییم که این کار به مصلحت نیست اما سئوال در هیئت رئیسه مطرح خواهد شد.
  • من یک بار در پشت تریبون مجلس واژه‌ای را به کار بردم و گفتم که اصلاح طلبان مجلس هشتم «گوشت تلخ» نیستند. یکی از اختلافات اساسی ما با برخی از افراد تندرو در میان اصولگرایان همین بود، یعنی ما در میان اصولگرایان نباید اصلاح طلبان درون مجلس را تحریک کنیم و در مقابل آنها مرگ بر فتنه گر بگوییم و یا آنها را از مجلس بیرون کنیم. چرا که این افراد پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 اعتراضاتی داشتند اما ما در مجلس نطق‌های تند و آتشین چالش‌دار و ساختارشکن از سوی اصلاح طلبان نداشتیم و اگر هم بود بسیار محدود و کم بود. مثلاً ما در مجلس افرادی را داشتیم که افراد نزدیک آنها را در حوادث فتنه دستگیر کردند اما این موضوع وجود نداشت که این افراد بخواهند در مجلس جنجال به پا کنند و در طرفداری از نزدیکان خود سینه سپر کنند.
  • ما مدعی هستیم که دو عامل موجب این موضوع شد اولین آن این بود که این اصلاح طلبان گوشت تلخ نبوده و دوم اینکه ما به خوبی آنها را مدیریت کردیم. در مقابل برخی اصولگرایان تندرو معتقدند که چرا مرگ بر فلانی نگفتیم و هنگامی که ما این استدلال خود رامطرح می‌کنیم آنها در جواب می‌گویند شما به دلیل اینکه به رای آنها نیاز دارید با آنها درگیر نمی‌شوید. معتقدم ما باید مجلس را مدیریت کنیم. اگر در دولت یک اصلاح طلب پیدا شود رئیس جمهور می‌تواند دستور دهد که آن فرد دیگر در هیچ مقامی به کار گرفته نشود اما ما اگر 6 اصلاح طلب هم در مجلس وجود داشته باشد نمی‌توانیم به آنها بگوییم که در مجلس نباشند بلکه ما باید با آنها به گونه‌ای تعامل کنیم که تندروی نکنند و حرف‌های بی‌ربط نزنند.
  • در مقابل اگر این مدیریت در دست برخی اصولگرایان تندرو بود فضا را به گونه‌ای مدیریت می‌کردند که چند نفر از همین اصلاح طلبان در مجلس عصبانی شوند و از سمت خود استعفا دهند و حتی بعدها کار به تحصن هم بکشد. اما ما به هیچوجه این امر را به مصلحت نظام نمی دانیم ولی متاسفانه باید گفت که این طیف تندرو این موضوع را به مصلحت نظام می داند. برخی از افراد در همین مجلس وجود دارند که می‌گویند هرچه زودتر اصلاح طلبان از کلیت حکومت حذف شوند بهتر و همین موضوع اختلاف جدی ما با افراد تندرو در میان اصولگرایان مجلس است.
  •  یکی از اشکالاتی که با این افراد تندرو در میان اصولگرایان داریم این است که این افراد در به در به دنبال این هستند که 13 میلیون نفری که به میرحسین موسوی رای دادند را پیدا کنند و آنها را از صفحه روزگار محو کنند. من این برخورد را به هیچوجه قبول ندارم . رهبر معظم انقلاب در اولین موضع‌گیری‌شان صحبت از 40 میلیون رای کردند و رای مردم را به هیچوجه تقسیم نکردند در مقابل عده‌ای به دنبال کشف این 13 میلیون هستند. حتی در برخی مواقع پا را از این هم فراتر گذاشتند و افرادی را هم که به آقای احمدی‌نژاد هم رای داده بودند متهم می‌کنند که دروغ می‌گویید شما به آقای احمدی نژاد رای نداده اید.
  • البته من همواره گفته‌ام که به احمدی‌نژاد و میر حسین موسوی رای نداده‌ام، بلکه به محسن رضایی رای دادم با وجود اینکه قاطعانه می‌دانستم وی رای نمی‌آورد. من خودم در مجلس شاهد این موضوع بودم که این تندروها به سراغ افرادی رفتند که آنها قسم یاد کرده‌اند که به احمدی‌نژاد رای داده‌اند اما قاطعانه در مقابل آن فرد گفته‌اند که تو دروغ می‌گویی. ما معتقدیم مسئولین نظام با عملکرد و هدایت آگاهی بخش خود می توانند 12 میلیون نفر از  13 میلیون نفری که به میرحسین موسوی رای دادند را از راهی که رفتند بازگردانند. من به هیچوجه و در هیچ زمانی به دنبال میرحسین موسوی نبودم و نمی خواستم او رای بیاورد.
  • البته علاقه نداشتم که احمدی‌نژاد هم رای بیاورد. بنابراین این گونه حرف‌های سخیف سیاسی که از زبان اقلیت درون فراکسیون اصولگرایان مطرح می‌شود بسیار روشن و آشکار است و متاسفانه بحث‌های آنها همواره ادامه دارد.
  • عده‌ای بودند که فشار آوردند که میرحسین موسوی و مهدی کروبی باید اعدام گردند و همین فشارها موجب شد تا آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه مجبور شود در مصاحبه‌ای عنوان کند من به دنبال دستگیری سران فتنه هستم اما مقامات عالیرتبه نظام به دنبال این نیستند. باید بگویم این یک مرض است که این افراد به آن مبتلا هستند. یعنی ما به تمام راه‌هایی که وجود داشت به آنها گفتیم که نظام صلاح نمی‌داند این افراد بازداشت شوند ولی آنها در پاسخ به ما گفتند اگر شما هم در مجلس علیه سران فتنه شعار دهید نظام مجبور به پذیرش حکم بازداشت خواهد شد.
  • بصیرت دقیق این است که افراد هم زمان شناس و هم دوست شناس باشند. یک عده به ما ایراد می‌گیرند که چرا قبل از انتخابات نگفتید میرحسین موسوی آمریکایی است و اگر به آنها رو می دادیم می‌گفتند که شورای نگهبان بیخود کرده است که صلاحیت آنها را تایید کرده. اما در مقابل رهبر معظم انقلاب تا دو ماه پس از انتخابات این افراد را به بازگشت به آغوش نظام توصیه کردند و بارها گفتند که از راه قانونی اعتراضات خود را دنبال کنند و این از تفاوت نگاه رهبری و برخی افراد تندرو است.
  • افرادی که ادعای جانشینی نیروهای قدیمی را دارند ادعاهای بزرگی دارند. برخی از آنها مدعی هستند که ما 30 میلیون رای داریم در مقابل عده‌ای معتقدند که از این 30 میلیون 25 میلیون آن بعد از دورکاری رئیس جمهور فروپاشیده است. این افراد این گونه نمی توانند با هم کنار بیایند. بزرگترها که به صحنه آمدند می‌گویند که شما با یکدیگر کار کنید.
  • افرادی مانند آیت‌الله مهدوی کنی و آیت‌آلله یزدی به هیچوجه به دنبال سهم نیستند و من به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان تا به حال نشنیدم که این دو بزرگوار افرادی را برای حضور در لیست اصولگرایان توصیه کنند.
  • آنها معتقدند که تمام آرزوی ما این است که اصولگرایان با یکدیگر کار کنند و به وحدت برسند و بارها به شوخی عنوان کردند که حتی اگر شما رای هم آوردید نیازی نیست برای تشکر پیش ما بیایید. برخی از اعضای اقلیت فراکسیون اصولگرایان معتقدند که سهم ما در جبهه متحد اصولگرایان داده نشده است و بعد هم حرف‌هایی را بر علیه ما مطرح می‌کنند و هنگامی که به صورت طبیعی نمی‌توانند به نتیجه برسند می‌گویند باهنر با اصلاح طلبان ائتلاف کرده است.