سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

محسن هاشمی: اگر مصلحت کشور نبود احمدی نژاد امکان اتمام دوره پیدا نمی کرد
 

محسن هاشمی: اگر مصلحت کشور نبود احمدی نژاد امکان اتمام دوره پیدا نمی کرد

سیاست > چهره ها  - محسن هاشمی تصریح کرد از زمان مادها تابحال فردی مانند احمدی‌نژاد در تاریخ پیدا نشده است که بتواند با اتهام‌زنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد.

محسن هاشمی در گفت و گو با خبرآنلاین ضمن انتقاد از عملکرد احمدی نژاد اظهار داشت: به نظر من از زمان مادها تابحال فردی مانند احمدی‌نژاد در تاریخ پیدا نشده است که بتواند با اتهام‌زنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد. احمدی‌نژاد خود از بزرگ اتهام‌زنندگان و افشاگران در کشور است. هنر قابل توجهی در سوار شدن بر موج شایعات دارد تا از این طریق برای وجهه خود استفاده کند. او مانند کسی است که در طول 7 سال گذشته بر سر شاخه نشسته بوده است و برای منافع کوتاه مدت خود شاخ می‌بریده است و حال که شاخه با تلاش او در حال شکستن است و اتهامات متوجه خود و یارانش شده است، داد و فریادش برآمده است که وای به آنها که اتهام می‌زنند و افشاگری ثابت نشده می‌کنند.

وی افزود: تیم مطبوعاتی و رسانه‌ای و کسانی که از سفره او متنفع می‌شدند، با استفاده از بودجه بیت‌المال خدمت‌گذاران به انقلاب، ایران و اسلام را در طول این چند سال تخریب جدی کردند و اعتماد مردم را نیز از بین بردند. حال هم به دنبال تخریب دین مردم هستند که خوشبختانه بزرگان موضوع را درست فهمیدند و به میدان آمدند. دست آنها رو شده است، اگر مصلحت کشور و انقلاب نبود، قطعاً امکان اتمام دوره را پیدا نمی‌کردند.

معصومه ستوده: مدیرعامل اسبق مترو در لابه لای مصاحبه خود بارها تاکید کرد که توسعه خطوط مترو در کلان شهرها را بر همه مقامات سیاسی حتی وزارت و ریاست جمهوری ترجیح می دهد.

محسن هاشمی در بخش اول گفت و گوی مفصل خود با خبرآنلاین تصریح کرد که نمی تواند خود را به صورت صریح و روشن اصولگرا یا اصلاح طلب بداند زیرا این گروه ها طیف بوده و یک گروه واحد محسوب نمی شود.

فرزند آیت الله هاشمی که حضور خود در انتخابات را قطعی نمی داند اظهار امیداورای می کند که افراد معتدل مصدر امور را در دست بگیرند تا جامعه بیش از این آسیب نبیند.

محسن هاشمی در نهایت تصریح کرد که اگر قرار باشد در انتخابات مجلس حضور پیدا کند قطعا به صورت گروهی خواهد بود. وی به کاندیداها توصیه می کند که برنامه داشته باشند نه اینکه با تندروی و صحبت از فتنه‌، ارتجاع‌ و انحراف بخواهند رای جمع کنند و مردم نیز باید به فکر حل مشکلات کشور به صورت زیر بنائی باشند نه اینکه دنبال کسانی راه بیافتند که این شعارها را سر می دهند.

محسن هاشمی مانند سال 88 بار دیگر احمدی نژاد را نشانه گرفت و تصریح کرد از زمان مادها تا بحال فردی مانند احمدی‌نژاد در تاریخ پیدا نشده است که بتواند با اتهام‌زنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد...

به نظر شما، محسن هاشمی را می توان در کدام دسته بندی سیاسی قرار داد، اصلاح طلبان یا اصولگرایان؟
اصلاح طلبان و اصولگرایان طیف هستند و یک گروه واحد نیستند که بشود فوراً خود را در یکی از آنها قرار دهید. می توان با یک مثال علمی موضوع را بیشتر تببین کرد. در فیزیک صحبت از رنگ، نور، فرم (شکل) است. البته می‌دانید که بدون نور رنگ نیست و دنیای ما از دو عنصر شکل یا فرم و رنگ تشکیل شده است. فیزیک‌دانان با ترکیب نهایی رنگ‌های موجود در نور در نهایت به نور سفید رسیدند. رنگ‌های سنتی یا اصلی همان رنگ‌های قرمز، زرد و آبی است. که این رنگ‌ها از ترکیب هیچ رنگی بوجود نیامده است و رنگ اصلی هستند. رنگ‌های فرعی به رنگ‌هایی گفته می‌شود که از ترکیب رنگ‌های اصلی یا سنتی ایجاد می‌شود. مثلاً قرمز و زرد که نارنجی می‌دهد. رنگ‌های فرعی سبز، نارنجی و بنفش است.
و در نهایت رنگ‌های ترکیبی که از ترکیب رنگ‌های اصلی با رنگ‌های فرعی مثلاً قرمز و نارنجی ایجاد می‌شود و از این به بعد با درجات تیرگی و روشنی در این رنگ‌ها امکان تولید همه رنگ‌های موجود در طبیعت  فراهم می شود.

البته هر رنگ هم یک معنی و مفهوم دارد.

قرمز- خون، شهادت، غرور، خشم، خودخواهی، پایداری و ...

آبی- عرفان، روح، شکیبایی، فروتنی و ...

زرد- علم، خرد، اندیشه، آخرت و ...

سیاه- جهل، فنا، مرگ، ناآشنایی ، نادانی، سکون

سفید- پاکی، روز، روشنی، برف

سبز- امنیت، امیدواری، رشد، تولد، زندگی

دنیای سیاست هم مانند دنیای رنگ‌هاست لذا صدها نوع رنگ، از آن با التقاط ایجاد می‌شود. از قبل از انقلاب بحث التقاط و انحراف در گروه‌های سیاسی مطرح بوده است و همیشه رنگ‌های اصلی بقیه را التقاطی و انحرافی نامیدند. لذا بسیار سخت است که در وضعیت سیاسی و خانوادگی و سوابق خودم صریح و دقیق بگویم که اصلاح‌طلبم یا اصولگرا. زیرا که با گذر زمان اصلاح‌طلبان و اصولگراها دارای طیف‌های وسیعی شده‌اند که حد مرز آن از دست بزرگان آنها نیز خارج شده است.

اصلاح‌طلبان هم وقتی در قدرت بودند، دارای چندین گروه بودند که صحبت از گروه‌هایی مانند روحانیون، مجمع مدرسین، مجاهدین انقلاب، مشارکت، سازمان مجاهدین و .. 16‌گانه و 18‌گانه بود که وحدت آنها را خدشه‌دار کرد. اصولگرایان هم که فعلا در قدرت هستند به گروه‌های زیاد تقسیم می‌شوند که این اواخر وحدت بین آنها نیز خدشه دار شده است. همه این گروه‌ها خود را تابع ولایت فقیه می‌دانستند و از ایشان مایه می‌گذاشتند.

- اصولگرایان روحانیت مبارز، جامعه مدرسین، مؤتلفه که شاید رنگ‌های اصلی‌اند و بعد رهپویان جبهه پایداری، ایستادگی، ایثارگران و آبادگران، رایحه خوش خدمت وگروه‌های مختلف دانشجویی و حتی جریان باصطلاح انحرافی، همگی از ترکیب اینها بوجود آمده‌اند. جمع و جورکردن آنها برای رنگ‌های اصلی هم سخت شده است. زیرا که هر یک با ترکیب به رنگی دست یافته و چیزی برای مطرح کردن دارد و طرفدارانی پیدا کرده و تاثیر گذارند. نادیده گرفتن هر یک در فضای جامعه چه طیف اطلاح‌طلب و چه طیف اصولگرا اشتباه است.


از منظر شما باید چه لایه هایی از این جریان مصدر امور سیاسی کشور را در دست بگیرد؟
باید سعی کرد که بخش معتدل هر طیف میاندار باشد تا کشور به سمت عقلانیت و اعتدال پیش رود‌. باید از تندروی پرهیز کرد وقتی به تندروها میدان داده می‌شود مشکلات جدی پیش می‌آید که کشور ایران - اسلام و مردم ضرر می‌کنند. این مسئله چه در زمان اصلاح‌طلبان و چه هم اکنون اصولگر‌اها کاملاً تجربه شد و مسلمین نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شوند در هر صورت افراطیون هر دو جناح از پشت به هم می‌رسند. افراطیون اصلاح‌طلب تا مرز دین‌زدائی پیش رفتند و افراطیون اصولگرا تا مرز حذف روحانیت. امیدوارم شورای نگهبان به این مسئله توجه داشته باشد و منافع کوتاه مدت گروه‌های سیاسی را در نظر نگیرد‌.

می توان شما را در طیف معتدل فارغ از جریان سیاسی قرار داد؟
اجازه بدهید برای این سوال یک مثال از شعر "قطره باران" بیاورم. البته نمی‌دانم که سراینده شعر کیست؟! ولی با آزادی موسیقی در جمهوری اسلامی من با صدای پویا آن را شنیده‌ام. البته می توانید مرا در طیف معتدل هر دو جناح ببینید ولی تفکراً دلم می‌خواهد خود را چنین معرفی کنم:

قطره بارانم

من یکی هستم ولی یک از هزارانم

در پی پیوستن به جمع یارانم

فکر همراهی با سیل خروشانم

فکر تشنگی گلها در گلستانم

می‌توانم چشمه های خشک را از نو بجوشانم

می‌توانم سرزمین خشک را از نو برویانم

کوچکم اما دست دریا را همیشه پشت سر دارم

من به صبح روشن فردا امیدوارم

از تبار نورس امیدوارانم

عاشق هر ذره ای از خاک ایرانم

آنچه بیشتر از هر چیز کشور ما به آن احتیاج دارد. همان اتحاد و همبستگی برای رسیدن به توسعه و پیشرفت در شان ملت ایران است. که به نظر من جز با اعتدال و عملگرایی و واقع گرایی و پرهیز از افراط و تفریط بر مبنای ایده‌گرایی وآرمان گرایی این همان روشی است که کشورهای توسعه یافته را به توسعه و پیشرفت رسانده است. در هر صورت کشور احتیاج به تنش‌زدایی از فضای داخلی و خارجی دارد.

اگر قرار باشد که روزی محسن هاشمی در کابینه قرار بگیرد فکر می کنید باید مصدر کدام وزارتخانه را در دست بگیرد؟
خیلی سریع به موضوع کابینه رسیدید. انگار که تفکر ما در انتخابات رأی آورده و حال مجلس را بدست آورده‌ایم و بعد ریاست جمهوری سال آینده نیز تصرف و کابینه در حال شکل‌گیری است و تقسیم غنایم و انتخاب پست، نه هنوز تا آن مرحله راه زیادی است.

شب تاریک و ره باریک و من مست

                                                                                    سبو از دست من افتاد و نشکست

خوشبختانه نشکست ما در این حالتیم. حال اگر واقعاً سبو نشکسته باشد و امید باقی مانده باشد و مسیر تاریک و باریک را طی کنیم. باید گفت که کابینه و مدیریت آن مانند یک سمفونی است. می‌دانید که سمفونی از Sym که به معنی با هم بودن است می آید. phone یعنی صدا و یعنی در نهایت صداهایی که با هم بیرون می‌آید و اگر درست ننوشته شده باشد و نیز درست اجرا نشود به هر دلیل هدایت نادرست یا عدم هماهنگی هر یک از نوازندگان باعث خواهد شد که نتیجه کار مناسب در نیاید. لذا برای موفقیت در یک کابینه باید ترکیب کابینه و رئیس کابینه نیز مشخص باشد تا بتوان در آن کابینه شرکت کرد و موفق بیرون آمد.

حال اگر فرض شود که کابینه‌ای با خصوصیات مورد نظر تشکیل شود و رئیس کابینه‌ای که علاوه بر برخورداری از علم و دانش، اعتماد به نفس، گوش شنوا و نوازندگان را هم خوب انتخاب کرده باشد و قبلاً با هم تمرین و اجرا نیز داشته باشند. می‌توان در آن کابینه خدمتی یا صدایی در آورد. البته کار غلط هر یک از عناصر و اعضای کابینه در ارائه کار دیگران نیز موثر است.

شخصاً هنوز علاقه‌مند به اتمام پروژه مترو در کشور هستم. از شما و مردم چه پنهان، این بخش را یعنی برنامه‌ریزی برای ایجاد حداقل 12 خط مترو در تهران بزرگ و شهرهای اقماری به طول 400 کیلومتر و 250 ایستگاه و 9 میلیون سفر روزانه با ریل شهری و حمایت و کمک به ایجاد خطوط متروی کلان شهرها هر یک حداقل 4 خط در شهرهای مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، کرج، اهواز و ... لذا حداقل 20 خط با 10 میلیون سفر روزانه در مجموعه تهران و کلان شهرها یعنی 20 میلیون سفر شهری با ریل در جهت اهداف توسعه و پیشرفت پایدار ایران که منجر به صرفه‌جویی حداقل 15 میلیون لیتر سوخت در روز و 10 میلیون ساعت صرفه‌جویی در وقت مردم در روز می‌شود را در الویت کاری خود فرض می‌نمایم. این مسئولیت را که در آن تجربه کسب کردم به مسئولیت نمایندگی مجلس یا وزیر بودن در کابینه و حتی رئیس جمهور بودن ترجیح می‌دهم. پس الویت اول ‌اتمام حمل و نقل ریلی انبوه‌بر درکلان شهرهای ایران است. هم اکنون با علاقه به مدیرعامل جدید مترو آقای درویش کمک می کنم تا برنامه ها اجرا شود.

البته اگر اصرار به حضور در کابینه فرضی شما باشد با توجه به سن پنجاه سالگی، تجربیات تحصیلی در امور مهندسی و دنیادیدگی و حضور در صنایع دفاعی و موشکی، دفتر بازرسی ویژه رئیس و دفتر رئیس جمهور و اطلاعات مناسب از توانایی کشور و مردم و اجرای پروژه‌های سنگین و تولد و رشد در خانواده‌ای آراسته به علم و فقاهت و سیاست، تلاش سالم برای معاش اگر باری را همفکران به دوشم در زمینه‌های تجربی خود بگذارند از زیر بار رفتن آن شانه خالی نخواهم کرد؛ با تمام این فرصت‌ها شاید بتوانم در سازندگی در بخش صنعت، راه و شهرسازی، راه آهن و نیرو مفید واقع شوم.

از نظر محسن هاشمی سیاست های اقتصادی دولت های سازندگی، اصلاحات و عدالت کدام بهتر بود و توانست رفاه بیشتری را برای مردم به ارمغان بیاورد؟
همه این دولت‌ها در حد، وسع و توان خود کار کرده‌اند و در جهت توسعه و پیشرفت قدم‌هایی برداشته‌اند. البته اجازه بدهید از نام این دولت‌ها شروع کنیم که بر می‌گردد به سوال شما؛ با توجه به اینکه شاخص من برای این نام‌ها و دسته‌بندی‌ها اعتدال و عملگرایی است، البته دولت سازندگی در این جهت از بقیه دولت‌ها موفق‌تر بوده است زیرا که در بطن خود بحث عدالت و اصلاحات را نیز در نظر داشته است. به همین دلیل که از دولت سازندگی، دولت اصلاحات بوجود می‌آید ولی بعد از دولت اصلاحات امکان تداوم فراهم نمی‌شود و به اصطلاح دولت عدالت بیرون می‌آیدکه قابل قبول برای دولت اصلاحات نبوده است.

البته همانطور که گفتم استفاده از این الفاظ مانند اصلاحات و عدالت از واقع‌گرایی و رئالیستی به دور است. بیشتر جنبه‌ی ایده‌الیستی یا آرمان‌گرایی آن قوی است و در عمل نیز دچار مشکل است و از این تیترها و القاب بیشتر برای جمع‌آوری رای استفاده می‌گردد تا رسیدن به اجرای دقیق و اهداف. دولت سازندگی هدف اجرایی و عملی را برای خود مشخص کرد که برای اجرای آن اجبار به اصلاح و عدالت هم داشت و لذا می‌شود گفت که در دولت سازندگی آن دو مورد نیز قویاً حضور داشت.

در صحبت‌های اخیر رهبری با مسئولین و مدیران نظام هم بحث عدم موفقیت در حل مشکل بیکاری‌، کنترل تورم و فرهنگ کار گفته شد که نظام در حل آن موفق نبوده است‌. لذا برای حل مشکلات احتیاج به توسعه و رشد 8 درصدی است‌. لازم است که سطح تولید در همه زمینه‌ها حداقل 2 برابر شود و لذا تنها راه شکوفائی ایران در مقایسه با کشورهای دیگر برنامه‌ریزی واقع‌گرایانه در این جهت است که گهگاه شعارهای آرمان‌گرایانه باعث از بین رفتن عمل به این سیاست گردیده؛ با تندروی آنچه را که داریم نیز از دست می‌دهیم. گفته می‌شود که از رشد 5 تا 6 درصدی سابق به زیر 3% رسیده‌ایم‌.

لذا در انتخابات علاوه بر اعتدال لازم است که کاندیداها برنامه هم داشته باشند نه اینکه با تندروی و صحبت از فتنه‌، ارتجاع‌ و انحراف رای جمع کنند و مردم نیز باید به فکر کشور به صورت زیر بنائی باشند نه در پی اینگونه شعارها.

اگر قرار باشد که اصلاح طلبان و اصولگرایان را زیر ذره بین قرار دهید چه انتقاداتی را به آنها وارد می کنید؟
چون هر دو از یک طیف وسیع تشکیل شده‌اند. بسیار مشکل است که انتقادات متوجه هر دو را مطرح کرد زیرا که احتیاج به بحثی طولانی دارد. مشخصاً ابتدا خروج از اعتدال هر یک مورد انتقاد من است. ورود به فاز افراط و تفریط که مثال‌های زیادی برای آن مطرح است بعنوان انتقاد به هر دو مطرح است. مسئله بعدی خروج از فاز عمل‌گرایی و پرداختن به مسائل ایده‌الیستی که  کمیت وکیفیت درست و قابل لمسی برای  آن متصور نیست هم انتقاد بعدی است که البته برای ارائه مصادیق فرصت نیست.

البته تمامیت‌خواهی هم آسیب اکثر گروه‌ها و رهبران سیاسی است که در مقابل پلورالیسم و تعددگرایی است که متاسفانه ایران از این جهت هم آسیب دیده است و در نهایت پافشاری بر خطا و برنگشتن از روش‌های غلط ثابت شده نیز آسیب زیادی به هر دوگروه زده است.

چه راهکاری می توان ارائه کرد که بار دیگر این تندرویها تکرار نشود و مانع صدمات احتمالی در آینده شود؟
همانگونه که می دانید ما در انتخابات‌های اخیر هم از طرف طیف تندرو اصلاح‌طلب‌ها و هم طیف تندرو اصولگرایان تندرو تخریب شده ایم‌، ما همیشه سعی کردیم که حلقه وصل و اتحاد و هم‌گرائی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان معتدل باشیم‌. در وضعیت کشور‌، خطرات بین الملل این راه حل است‌. این راه حل که لیست معتدل هر دو طیف ارائه شود که خوشبختانه به اندازه کافی موجود است.

فضای فعلی جامعه ما سرشار از بداخلاقی و اتهام زنی است، فکر می کنید که در این جو آلوده بتوان انتخابات آینده را به خوبی مدیریت کرد؟
اخیراً رهبری در افطار با دانشجویان گفته‌اند:به صرف اتهام نمی‌توان افشاگری کرد. به نظر من از زمان مادها تا بحال فردی مانند احمدی‌نژاد در تاریخ پیدا نشده است که بتواند با اتهام‌زنی به رقبایش اعتماد برخی از مردم را بدست آورد. احمدی‌نژاد خود از بزرگ اتهام‌زنندگان و افشاگران در کشور است. هنر قابل توجهی در سوار شدن بر موج شایعات دارد تا از این طریق برای وجهه خود استفاده کند. او مانند کسی است که در طول 7 سال گذشته بر سر شاخه نشسته بوده است و برای منافع کوتاه مدت خود شاخ می‌بریده است و حال که شاخه با تلاش او در حال شکستن است و اتهامات متوجه خود و یارانش شده است، داد و فریادش برآمده است که وای به آنها که اتهام می‌زنند و افشاگری ثابت نشده می‌کنند.

در صورتیکه خود و تیم مطبوعاتی و رسانه‌ای و کسانی که از سفره او متنفع می‌شدند، با استفاده از بودجه بیت‌المال خدمت‌گذاران به انقلاب، ایران و اسلام را در طول این چند سال تخریب جدی کردند و اعتماد مردم را نیز از بین بردند. حال هم به دنبال تخریب دین مردم هستند که خوشبختانه بزرگان موضوع را درست فهمیدند و به میدان آمدند... دست آنها رو شده است، اگر مصلحت کشور- انقلاب نبود. قطعاً امکان اتمام دوره را پیدا نمی‌کردند، ولی به همان اتصال کم شاخه به درخت که همانا مصلحت انقلاب اسلامی است توانسته‌اند فعلاً خودشان را نگهدارند. جالب است که هنوز هم براساس همان عادت قبلی حتی درحال افتادن به اتهام‌های واهی خود ادامه می‌دهند.

آیت الله مهدوی‌کنی و مصباح در حال مدیریت جریان‌های اصولگرا هستند این بدین معنی است کسانی که خود را بانی آمدن احمدی‌نژاد به سرکار می‌دانند حال تصمیم گرفته‌اند که با کنار گذاشتن او و یارانش انتخابات بعدی را خود مدیریت کرده و قدرت را مستقیماً بدست گیرند، فعلاً بحث گروه‌گرائی است تا اصول‌گرائی؛ معتدلین دو جناح باید به میدان بیایند و کشور را نجات دهند‌.

به نظر شما آیا این امکان پذیر است که یک جریان سیاسی از عرصه حذف شود؟
همانطور که در مثال کابینه و سمفونی گفتم، شاید بتوان نت یا تفکری را حذف کرد، ولی دیگر آن چه اجرا می‌شود، سمفونی نوشته شده و اهداف تبیین شده قبلی نیست و چیز دیگری است که معلوم نیست مورد توجه عموم قرار بگیرد و به نتیجه مثبت برسد. ولی اگر با حذف مورد توجه قرار گرفت و نتیجه مثبت بود. در نتیجه می‌شود گفت که حذف جواب داده و مشکلی ایجاد نکرده است. ولی در عالم سیاست حذف کار آینده‌نگرانه‌ای نیست و قطعاً جامعه از حذف صدمه می‌بیند. باید سیاست جذب حداکثری را دنبال کرد. با حذف ، نهایت نابودی پیش خواهد امد .

خبرهای زیادی در رسانه ها منتشر شده است که شما قصد حضور در انتخابات را دارید آیا این مساله را تایید می کنید؟
در فضای فعلی تصمیم‌گیری برای شرکت در انتخابات برای افرادی مانند ما بسیار سخت است و نمی‌شود با تشویق و یا تهدید و یا تکذیب افرادی که حاصل همان ترکیب رنگ‌های اصلی و فرعی هستند تصمیم گرفت. باید فضا توسط همان رنگ‌های اصلی و سنتی آماده شود و به دهان آنان نگاه کرد و تصمیم گرفت.

هنوز نشانه هایی از بزرگان برای حضور امثال ما وجود ندارد و لذا تصمیمی برای آمدن یا نیامدن نگرفته‌ام. باید منتظر ماند. در هر صورت شرایط داخلی بین المللی سختی برای ایران فراهم شده است. که برای خروج از آن قطعاً حضور همه طیف‌های سیاسی و استفاده از همه نظرات لازم است و قطعاً با اعتدال و عملگرایی می‌شود از این مرحله عبورکرد.

در صورت حضور آیا انفرادی وارد خواهید شد یا اینکه در قالب لیست یک تشکل وارد می شوید؟
در صورت تصمیم به آمدن که هنوز چنین تصمیمی نیست قطعاً انفرادی نخواهد بود. کار سیاسی اصولاً کاری انفرادی نیست.

شما در حالی در سخنان خود بر ضرورت کار گروهی تاکید می کنید که در ابتدای تاسیس، عضو حزب کارگزاران نشدید آیا با کار گروهی مشکل داشتید و دارید؟
ابتدا که کارگزاران در سال 75 تشکیل شد، بنده نه جزو مؤسسین بودم و نه عضو شورای مرکزی‌. ولی در سال‌های بعد و انتخابات بعدی که کارگزاران قصد توسعه و افزایش تعداد افراد شورای مرکزی را داشت از من هم دعوت بعمل آمد که عضو شورای مرکزی شوم، چند سالی است عضو شورای مرکزی هستم.

اگر شما در حال حاضر مسئولیت داشتید حاضر بودید که هدفمند کردن یارانه ها را انجام دهید و ریسک تبعات آن از جمله تورم را بپذیرید؟
هدفمند سازی یارانه ها همان تعدیل اقتصادی است که در همه دولت ها انجام شده است اینکه برخی اظهار نظر می کنند که دولت های قبلی از اجرای این تعدیل ترسیدند چندان درست نیست. حداقل در دولت سازندگی که من مدتی رئیس سازمان بازرسی ویژه و رئیس دفتر رییس جمهور بودم ،سیاست های تعدیل اقتصادی به اجرا گذاشته شد. به طور مثال، قیمت ارز دولتی 7 تومان و قیمت ارز آزاد حدود صد تومان بود و با روشهای مناسب مانند ارز ترجیحی و ارز صادراتی که اتخاذ شد بدون ایجاد تنش این امکان فراهم شد که دولت بتواند از پس واقعی کردن نرخ ارز برآیند یا در مورد قیمت سوخت و نان تدابیری در نظر گرفته شده بود که هر ساله این قیمت ها با شیب ملایمی واقعی تر می شد اما در همان زمان در مجلس اصولگرایان قانون تثبیت قیمت ها اجرا شد در نتیجه بعد از مدتی این مشکل ایجاد شد که با وجود افزایش هرساله تورم قیمت برخی از کالاها مانند سوخت پایین مانده بود. بنابراین اگر در حال حاضر جهش زیادی رخ داده به خاطر قانونی می باشد که در آن سالها اجرا شده است. به عبارت بهتر خود اصولگرایان در آن زمان با ثابت نگهداشتن قیمت ها دچار اشتباه شدند و در حال حاضر در صدد اصلاح برآمدند. به نظرمن نگهداشتن قیمت ها در یک وضعیت به صورت ثابت و دستوری امکان پذیر نیست. زیرا نحوه اصلاح قیمت ها به صورت دستوری اقتصاد کشور را ویران می کند. سیاست هدفمند کردن یارانه ها سیاست درستی بوده که البته باید با شیب ملایم تری دنبال می شد. اشتباهی که رخ داد این بود که فکر می کردند با این شیب می توانند یک درآمد خوب کسب کنند و با این درآمد می توانند پولی به مردم پرداخت کنند اما اتفاقی که رخ داده این است که آن درآمد کسب نشده اما مجبور هستند که آن پول را به مردم پرداخت کنند. بنابراین می توان گفت که در حال حاضر یک سیاست ضد توسعه ای رخ داده است. برای رفع مشکلات ناشی از اجرای نادرست هدفمندی یارانه ها باید کارشناسان در اتاق فکر در صدد چاره برآیند که باید چه تدابیری را به کار گرفت تا توسعه محقق شود زیرا اگر درآمد مناسبی از هدفمند کردن یارانه ها حاصل نشود و ما دو برابر آن را به مردم بدهیم در نتیجه افزایش تورم و بیکاری را بدنبال خواهد داشت که مورد توجه رهبری هم قرار گرفت زیرا ایشان تصریح کردند که کشور در سه چیز یعنی بیکاری، کنترل تورم و فرهنگ کار موفقیت کسب نکرده است و در اجرای نادرست این طرح هرسه مورد دچار مشکل شده است.

در این زمینه دولت را مقصر می دانید یا مجلس؟
به نظر من دولت آن چیزی را که مجلس تصویب کرده بود را دقیقا اجرا نکرد. مجلس سیاست تدریجی 5 ساله را در نظر گرفته بود که دولت آن را اجرا نکرد و در برابر یک سیاست تهاجمی را در پیش گرفت. این نحوه مدیریت دولت موجب شد که توسع و تولید دچار مشکل شود و در نهایت  به همان سه پارامتری که مورد تاکید مقام رهبری قرار گرفت، آسیب وارد شود.

به خاطر دارم در دروره ای بعد از اینکه آقای احمدی نژاد مرتب دولت های پیشین را زیر سوال می بردند که چرا این کار را انجام ندادند آقای هاشمی در دیداری به این مساله اشاره کردند که دولت من هم می خواست این کار را انجام داد اما فشارهای وارد شده مانع انجام این کار شد.
نه این درست نیست که آقای هاشمی می خواستند این کار را انجام بدهند اما فشارها مانع شد، بلکه آقای هاشمی خواستند این کار را انجام بدهند و اتفاقا انجام هم دادند. ولی در یک زمان مجلس اصولگرا تصویب کرد که دولت نباید این افزایش قیمت ها را ادامه بدهند چون ایشان قانونمند بودند و مانند دولت فعلی برخلاف قانون عمل نمی کردند. نظرات مجلس برای ایشان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود چون قرار شده بود که دولت را تحویل بدهند بنابراین سیاست ها را اندکی کند کردند. سیاست تعدیل اقتصادی که در واقع نام دیگر هدفمند کردن یارانه ها است در آن زمان دنبال شد. این سیاست باعث افزایش تولید و رشد 6 درصدی در کشور شد . در صورتیکه هم اکنون 3% است .

آقای هاشمی چگونه جامعه را برای تعدیل اقتصادی آماده کرد؟
ما باید به سخنان آقای هاشمی در خطبه های نمازجمعه توجه کنیم. ایشان زمانی که خطبه های عدالت اجتماعی را می خواندند در آن خطبه ها تاکید داشتند که عده ای که چندتا خودرو در خانه دارند بنزین 10 تومانی استفاده می کنند ولی یک روستایی که یک خودرو هم ندارد باید همان هزینه ای را پرداخت کند که پولدارها میپردازند. به عبارت بهترپولدارها از امکانات یارانه ای کشور سود بیشتری می برند تا افراد عادی. شما می توانید خطبه های ایشان در نمازجمعه را مورد مطالعه قرار بدهید . هدف از این خطبه ها این بود که جامعه برای تعدیل ودر نهایت توسعه مناسب آماده شود زیرا تعدیل اقتصادی یا هدفمندی یارانه ها بدون افزایش تولید و توسعه بی معناست چراکه ارزش افزوده ای برای کشور به همراه ندارد. هدف اساسی این است که قیمت ها واقعی شود تا شما بتوانید به سمت تولید و توسعه بیشتر گام بردارید .حال اگر قیمت ها واقعی شود اما تولید رشد پیدا نکند تنها دستاوردی را که برای جامعه به همراه خواهد داشت این است که تورم رکودی دامن جامعه را می گیرد که همه قیمتها مجددا دو نرخی می شود.

هدفمند کردن یارانه ها در چه صورت موفق می شود؟
پولی که می خواهد به مردم تزریق شود باید از هدفمند کردن یارانه ها بدست آمده باشد . آقای احمدی نژاد در تبیین ابعاد هدفمند سازی یارانه ها بارها تاکید کردند که باهدفمند سازی توسعه چند برابر میشود با این درامد چندین خط مترو ور اه آهن و کارخانه و اتوبان و سد و نیروگاه و ...می سازیم اما متاسفانه این وعده ها محقق نشد . پول به بدنه جامعه تزریق شده  اما در آمد حاصله محقق نمی شود و نتجه این معادله یک مجهولی نشان می دهد که تولید و رشد کشور دچار بحران می شود . باید هرچه سریعتر دولت و مجلس به این مساله پرداخته تا دغدغه های مقام معظم رهبری هم برطرف شود . لذا اینده خطرناکی میتواند در انتظار باشد .

خاطرا آقای هاشمی تا سال 67 چاپ شد کی قرار است این گپ 20 ساله چاپ شود؟
هم اکنون سال 68 را درحال آماده سازی داریم که توسط آقای علی لاهوتی فرزند فاطمه پیگیری می‌شود. سال مهمی است. عزل آیت الله منتظری و فوت امام، رهبری آیت الله خامنه‌ای و ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و ... .

از ابتدا که خاطرات را شروع به آماده‌سازی و چاپ کردیم قرار بود که این فاصله حدود 20 سال حفظ شود زیرا که اگر حفظ نشود، امکان چاپ فراهم نمی‌گردد و احتیاج به سانسورهای زیادی پیدا خواهد کرد. در دنیا هم رسم نیست که سیاستمداران اگر بخواهند روزنگار یا خاطرات روزانه خود را همانطور که نوشتند چاپ کنند.  به روز اینکار را انجام دهند. قطعاً امکان پذیرنیست. ما هم چنین برنامه‌ای نداریم به روز چاپ کنیم و همین سیاست را ادامه می‌دهیم تا امکان چاپ و اطلاع‌رسانی همیشه فراهم باشد.حتی اکنون با اختلاف چاپ 20 سال با توجه به بعضی خطوط قرمز گهگاه مجبور به سانسور می شویم.

/