سال هشتاد و چهار بود که شخصیتی به نام محمود احمدی نژاد به صورت رسمی خودش رو به عنوان کاندید ریاست جمهوری وارد رقابت بزرگ سیاسی در ایران کرد
در این میون کسی اونو جدی نمی گرفت و اکثر سیاسیون اون رو فاقد پارامترهای لازم جهت سکان داری این اریکه بزرگ می دونستند
اون زمانی که اصولگراها روی قالیباف حساب می کردن و اصلاح طلب ها روی معین و هاشمی، کمتر کسی فکرشو میکرد که احمدی نژاد انقدر آرام و بی صدا بتونه رای بدنه این جامعه رو جلب کنه و این یک پدیده بود
در کمتر از یک سال از این ماجرا در سال هشتاد و پنج مسعود ده نمکی در جشنواره فیلم فجر وارد رقابت بزرگ سینمای ایران شد
در اون زمان افراد حرفه ای در سینما اصلا چنین شخصی رو جدی نگرفتن و اونو فاقد توانایی لازم در عرصه سینما میدیدن
اما اون تونست در اون سال نظر مردم رو جلب کنه و مهمترین فیلم اون سال رو بسازه ، با فروشی چشمگیر
مسئله به این شباهت ظاهری ختم نمیشه
هم ده نمکی و هم احمدی نژاد هر دو دارای چند خصیصه مشابه هستن
همه اذعان دارن که این دو با نیتی پاک و رویکردی درست وارد عرصه شدند
و سیاسون و اهالی سینمای ما اعتراف داشتن که احمدی نژاد و ده نمکی هر دو با نیت احیای ارزش های انقلاب در عرصه سیاست و سینما وارد این عرصه شدن اما به خاطر عدم توانایی و عدم آشنایی به قوانین این حرفه و عدم تجربه کافی، دارن به سیاست و سینمای ایران ضربه میزنن
یادمه روزی احمد توکلی در سال 86 در دانشگاه تهران درمورد رئیس جمهور گفت "رویکردها همه درست ، عملکردهاش همه غلط"
و یادمه سید محمد خاتمی در سال 87 در دانشگاه تهران درمورد دولت گفت : البته من معتقدم این دولت نیت خدمت به مردم رو داره اما عملکردش به شدت غلطه (نقل به مضمون)
و بالاخره حرفه ای های هر دو صنف اونها رو پس زدند و در مقابلشون ایستادند
احمدی نژاد رو شخصی عوام فریب خوندن که با شعارها و ظاهرسازی ها تونسته به چنین مقبولیتی دست پیدا کنه و به ده نمکی گفتن به خاطر یک سری شوخی های کوچه بازاری و لودگی در فیلمت تونستی به این فروش دست پیدا کنی
و از همه جالب تر اینکه این دو، کار خودشون رو میکردن و پر انرژی و بی توجه به این جو به کارشون ادامه میدادن
تا اینکه در سال 87 در جشنواره فیلم فجر اخراجی های 2 اومد و در ابتدای سال 88 به اکران عمومی رسید
اینبار با این ساخته ده نمکی اهالی سینما زمین خوردن ده نمکی رو حدس میزدن اما مسئله شکل دیگه ای پیدا کرد
ده نمکی نه تنها زمین نخورد بلکه فیلمش فروشی کرد که رکورد فروش فیلم در تاریخ سینمای ایران رو شکست
و در همون سال کسانی که فکر میکردن احمدی نژاد اولین رئیس جمهوری میشه که در چهار سال دوم شکست میخوره
با تعجب دیدند که نه تنها شکست نخورد بلکه تونست رکورد تعداد رای در ایران رو جابجا کنه
اما از این صحبتها چه نتیجه ای میخوام بگیرم
روزگاری بود در ایران که فیلمهای روشنفکر مآبانه مد شده بود و انگار وقتی یک کارگردان از کادر دوربین فیلمبردارش نگاه میکرد فقط نگران این بود که فلان منتقد سینما یا فلان قشر جامعه چه نظری راجع به این فیلم دارن و از همه بدتر اینکه در فلان جشنواره خارجی چه نظری روی این فیلم میدن
همه غافل شده بودند از اینکه این فیلمها برای مردم ایران داره ساخته میشه و نظر عموم مردم هم بالاخره اهمیت داره
حتی ارزش گرا های ما هم مثل حاتمی کیا فیلم "روبان قرمز" رو ساختن که تنها خودشون و چند نفر از دوروبریاشون فهمیدن که منظور این فیلم چیه
در سیاست هم این نقد وارد بود که دوران آقای خاتمی هم تنها سعی می شد قشر دانشگاهی و یک قشر روشنفکر یا روشنفکر مآب جامعه مورد محبت قرار بگیرن و رضایت اونها به منزله رضایت کل جامعه تلقی میشد
در این بین افرادی چون ده نمکی و احمدی نژاد خوب تونستند ذائقه عموم مردم رو شناسایی کنن و در این زمینه به درجه استادی رسیدن
بد نیست سیاست مداران ما و اهالی سینمای ما از این اساتید تلمّذ کنن
من نمی گم روش این دو استاد در هر زمینه ای به طور کامل درسته اما در جامعه ما بعد از این بهتره رویکردی باشه که هم این قشر عموم راضی باشن و هم اون قشر خاص و توجه به رضایت یکی دردسرها و مصائبی داره که همه آگاهن
هادی قاسمی
ghasemi.hadi@gmail.com