سیداحمد خاتمی: تغییر آقای هاشمی در دستور کار مجلس خبرگان نیست/ منتقد حرفهای نیستم
به گزارش خبرآنلاین اهم اظهارات وی بدین قرار است:
• اینکه اختلاف نظر در خبرگان هست جای تردید نیست، اختلاف نظر و سلیقه نشانه پویایی و نشاط است. در مجلس کمنظیری مثل خبرگان که مجلس اندیشمندان دینی است، طبیعی است که اختلاف سلیقه و نظر باشد و این اختلاف نهتنها، زیانبار نیست، بلکه اگر منجر به تفرقه نگردد، مایه رشد و پویایی است.
• در مسئله آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله یزدی احساس کردم این بگو مگوها از حالت اختلافنظر بیرون آمده و حالت درگیری پیدا میکند. بر این اساس احساس تکلیف کردم که در این عرصه انجام وظیفه کنم و خدا را شاکرم که تلاشم نتیجه داد و در آن مقطع پرونده این مشاجره بسته شد.
• بعد از این مسئله چند بار جلسه هیات رئیسه داشتیم و حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی و حضرت آیتالله یزدی در کنار هم دستور جلسه را دنبال کردند. یکبار آیتالله یزدی به صراحت فرمودند ما برادریم اما نقد هم داریم و تعارفی هم با کسی نداریم. این در حقیقت روح فرهنگ طلبگی است که دوستی سر جای خود، نقد هم سر جای خود.
• وحدت نمیتواند بدون چارچوب باشد. قرآن هم میگوید «واعتصموا بحبل الله جمیعا»، یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ بزنند، یعنی محور وحدت حبلالله است، امام قبل از انقلاب فرمودند ما حتی برای سقوط رژیم شاه هم با کمونیستها متحد نمیشویم، چون محور انقلاب ما خدا و اسلام است و آنها اسلام را قبول ندارند، بر این اساس وحدت در چارچوب اصول مورد تایید است.
• به نظر نمیرسد ابهامی در التزام عملی به ولایت فقیه وجود داشته باشد. مقام معظم رهبری این مسئله را هم به وضوح تفسیر کردند. التزام عملی به ولایتفقیه یعنی آنجا که ولیفقیه موضعی دارند با ولایت همراهی شود، اقرار زبانی کافی نیست. اقرار زبانی یعنی ولایتشعاری، در حالی است که ما ولایتمداری میخواهیم. بنابراین نباید بی دلیل محکمات را تبدیل به متشابهات کرد.
• مسئله موضع یا حکم حکومتی ، بحث طلبگی است. وقتی مقام معظم رهبری موضعی میگیرد، موضع حکومتی است.
• ایشان در 29 خرداد سال گذشته فرمودند اردوکشی خیابانی را متوقف کنید، کسانی این کار را نکردند و این یعنی ضدیت با ولایت فقیه. بنابراین هر جا مقام معظم رهبری حکمی صادر کردند یا موضعی گرفتند، تبعیت از آن حکم و تبعیت از آن موضع واجب است و تفکیک این دو کاری نادرست است.
• در تحلیل فرمایشات مقام معظم رهبری باید همه کلمات ایشان را لحاظ کرد. ایشان از 22 خرداد سال گذشته تا کنون بیش از دهها بار سخن از فتنه داشتهاند، این فتنه از سوی برخی از کسانی مدیریت شده که سران فتنهاند؛ نمیتوان گفت مقام معظم رهبری از فتنه میگوید ولی سران فتنه را محکوم نمیکند. ما هم از خدا میخواهیم فریب خوردگان برگردند ولی برخی از سران فتنه، پلهای پشت سر خود را شکستهاند.
• روحانیت در تار و پود این نظام نقش بسیار پررنگی داشته است، تز «اسلام منهای روحانیت» از اساس بیمعناست مثل تز طب منهای طبیب و ریشه استعماری دارد، هدف از آن حذف روحانیت از صحنه و میداندادن به منحرفینی است که از اساس با انقلاب اسلامی و نظام مسئله دارند. بر این اساس این جریان میان متدینین و اصولگرایان راهی نداشته است و نخواهد داشت.
• من در شعاع فرمایشات مقام معظم رهبری، از دولت حمایت یا انتقاد کردهام.
• آنچه در مورد خودم میگویم این است که به فضل خداوند از آغاز در برابر جریان فتنه موضع داشتهام و هماکنون هم دارم، چون برای من محرز است که این جریان ولایت و نظام ولایی را هدف قرار داده و بر همین اساس در خطبههای جمعه قبل گفتم که ما از دولت حمایت میکنیم، چون آرزوی جریان فتنه این است که حتی یک روز هم که شده از عمر این دولت بکاهند.
• همین جا به صراحت میگویم حمایت ما از دولت فقط به خاطر این است که مقام معظم رهبری از این دولت حمایت کردهاند و حمایت از آنرا یک تکلیف اعلام کردهاند.
• آن دوران کفنپوشان، چه کسانی بودند؟ و چه نسبتی با مجموعه اصولگرایی داشتهاند؟ گروهی که اصولگرا بودند، در جایی کفن پوشیدهاند. این چه ربطی به مجموعه دارد و کاری بوده که عدهای انجام دادهاند اما به کل مجموعه نسبت دادهاند. قصه تحصن و امثال را هم نمیخواهم تقبیح کنم اما به مجموعه اصولگرایان ربطی ندارد.
• آنچه که به خاطر پارهکردن عکس امام (ره) برپا شد، تحصن نبود،بلکه اجتماع بزرگ دهها هزار نفری بینظیری بود که از سوی طلاب و فضلای حوزه شکل گرفت و بنا براظهارات کارشناسان، مدرسه فیضیه بعد از 12 محرم که پس از آن حادثه پانزدهم خرداد اتفاق افتاد، این اجتماع با این عظمت به خود ندیده بود.
• اینگونه نبود که فقط جریان فتنه مورد نقد من باشد، مردم عزیز ما شاهد بودند که بنده جزو کسانی بودم که در مقابل دوستی با مردم اسرائیل موضع گرفتم و معنای اینگونه مواضع این است که ما منکر را از هر کس ببینیم، تقبیح میکنیم، چه از جریان فتنه باشد یا غیر از آن.
• در آن دوره هم ما فقط نقد کردیم و الان هم فقط نقد است، البته اینطور نیست که ما فقط به خدا واگذار کنیم. ما موظف به انجام تکلیف هستیم، اگر دیدیم نتیجه نمیگیریم، دلیل نمیشود که انجام وظیفه نکنیم یا نمیکنیم. در مورد این هم که میگویید که نقد زیاد میشود اما فردی هنوز در جایگاهش باقی است، من به تاسف اکتفا میکنم.
• اگر اراده جدی در مقابل جریان بدحجابی قرار نگیرد، در نهایت به کشف حجاب میرسیم، الان هم دیده میشود که برخی خانمها روسریهایشان را در ماشین درمیآورند. کشف حجاب الان به صورت گسترده نیست ولی بنده معتقدم گسترش بدحجابی و بی حجابی توطئه دشمن است.
• ما منتقد حرفهای نیستیم، اگر در موردی نقد دیدیم، ذکر میکنیم. در مورد فرار شهرام جزایری انتقاد کردیم. اساسا این عیبجویی است که انسان مدام در پی انتقاد باشد و این یک رذیله است.
• انتقاد یعنی اینکه تشخیص درست از نادرست اما فردی که به نظام فحش میدهد و نظام را متهم میکند، به مطالبی که اثبات نشده یا کل انتخابات سالم را زیر سوال میبرد و این دیگر نقد نیست. کسانی که پس از گذشت یک سال از انتخابات همچنان انتخابات را زیر سوال برده، انواع تهمتها را به نظام میزنند و گاهی آنرا از نظام طاغوت بدتر میخوانند، اینان قطعا از دایره نظام اسلامی خارج هستند.
• بنده سه بار از سوی نماینده ولیفقیه در لندن برای سخنرانی دعوت شدم، گفتند اگر ویزا میخواهید باید بروید سفارت انگلیس با شما مصاحبه کنند. من گفتم پایم را در این سفارت لعنتی نمیگذارم و نمیروم بلکه با افتخار در ایران میمانم و برای مردم عزیزمان سخنرانی میکنم. بنده دولت انگلیس را از بن استعمارگر میدانم. صحبت سفیر نیست. دولت انگلیس پرونده بسیار سیاهی علیه اسلام و مسلمین دارد. به خصوص در فتنه اخیر، انگلیس سیاهترین پرونده را باقی گذاشت.