سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

عباس کارگر: نامجومطلق گفت یک موتور به من بدهید تا بیایم پرسپولیس

 

عباس کارگر: نامجومطلق گفت یک موتور به من بدهید تا بیایم پرسپولیس

  - عباس کارگر هم تایید می‌کند که نامجومطلق از پرسپولیسی‌ها خواسته یک موتور به او بدهند.

به گزارش خبرآنلاین؛ عباس کارگر بازیکن اسبق پرسپولیس در مورد مجید نامجومطلق که چند روزی با پرسپولیس تمرین کرده می‌گوید: «نامجومطلق چند جلسه با ما تمرین کرد. گفت اگر می‌خواهید من بیایم پرسپولیس، یک موتور بدهید که بیایم. علی پروین گفت اگر بخواهم به تو موتور بدهم باید به عباس کارگر و حمید درخشان و ناصر محمدخانی نفری یک BMW بدهم. آن زمان آن‌قدر بازیکن خوب داشتیم که به نامجومطلق گفتند برو.»

بازگشت به متن فوتبال ایران است.

*چرا فوتبال این وضعیت را پیدا کرده؟

یک زمانی این‌قدر زمین فوتبال بود که بچه‌ها همه سرگرم آن‌ها می‌شدند. در همان محله ما 4-5 تا زمین خاکی بود. مسابقات آموزشگاه‌ها هم خیلی قوی بود. ولی الان این چیزها را نداریم.

*اولین قراردادتان با پرسپولیس چقدر بود؟

من همین‌طوری آمدم. اصلا حرف پول نزدیم. خدا عمو محراب را بیامرزد. یادم نمی‌آید چی شد که به من 3 هزار تومان پول داد.

*الان برداشت ما این است که آن زمان به خاطر این‌که پول کمتر بود، فوتبالیست‌ها خیلی بیشتر از این با هم رفاقت داشتند.

من وقتی دبیرستان می‌رفتم، عکس محمد صادقی را روی کلاسور چسبانده بودم. اتفاقا داشتم به پسر محمد صادقی می‌گفتم پدرت همچین آدمی بوده. ولی خب بحث پول نبود. فوتبالیست‌های آن زمان خاکی بودند. وقتی رفتم پرسپولیس، همین محمد صادقی که من عکسش را روی کلاسور می‌چسباندم و یکی از بازیکنان بزرگ پرسپولیس بود، از من استقبال کرد. آن زمان یک روز علی پروین مقداری پول از هواداران گرفته بود که بین بچه‌های تیم تقسیم کند. خدا شاهد است هیچ کسی آن پول را قبول نکرد. همه گفتند این پول را بدهند به یکی از بازیکنان که به پول احتیاج داشت. هیچ کسی پول را نگرفت و همه گفتند پول به بازیکنی برسد که آن زمان به پول احتیاج داشت. زمان ما در طول فصل یک دانه پیراهن می‌دادند. ما پیراهن را می‌بردیم خانه و می‌شستیم و برای تمرین و مسابقه می‌آوردیم. الان بازیکنان پیراهن را می‌اندازند زیرشان و می‌نشینند روی آن. این پیراهن قداست دارد.

*شما از سال 57 که به پرسپولیس رفتید تا چه سالی در این تیم ماندید؟

تا سال 68.

*جالب است که 11 سال بازی کردید ولی هیچ‌وقت کاپیتان نشدید.

من خودم قبول نکردم. آن اواخر نوبت من شد که کاپیتان باشم ولی خودم قبول نکردم.

*چرا؟

خودم دوست نداشتم.

*الان که شیث رضایی بازوبند را روی مچ دستش بسته چه احساسی دارید؟

خیلی ناراحت شدم.

*قبلا کسوت بازیکنان در تیم پرسپولیس خیلی زیاد بود. به هر کسی بازوبند کاپیتانی نمی‌رسید. ولی الان بازوبند به افرادی می‌رسد که شاید سه چهار سال و حتی دو سه سال بیشتر سابقه حضور در پرسپولیس را ندارند.

متاسفانه برخی از بازیکنان نمی‌دانند ارزش کاپیتانی پرسپولیس چقدر است. کسی که در هواپیما آن کار را انجام می‌دهد، آدم عاقلی است؟ مشکل دارد که این کار را می‌کند.

*شما چند تا گل برای پرسپولیس زدید؟

کم. من بیشتر پاس می‌دادم. فکر کنم 17 - 18 تا گل زدم.

*رمز محبوبیت شما در چه بود؟ سرعت بالا؟ چون یادمان می‌آید که یکدفعه کل استادیوم می‌گفتند کارگر، کارگر.

شاید سرعتم نقش زیادی داشت.

*در زمان بازیگری‌تان خیلی هم با اخلاق بازی می‌کردید. چند تا کارت گرفتید؟

من در کل دوران فوتبالم فقط یک کارت زرد گرفتم. در پرسپولیس نبودم. در یکی از تیم‌های شهرری بازی می‌کردم که به ناحق کارت گرفتم. یک چک هم از مدافع حریف خوردم. در قم بازی داشتیم که مدافع حریف یک چک به من زد و داور آمد و به من هم کارت زرد داد.

*یعنی در طول 11 سال حضور در پرسپولیس حتی یک کارت هم نگرفتی؟

نه. یک دانه کارت هم نگرفتم. نسل ما فرق می‌کرد. ولی با این حال اگر استقلال و پرسپولیس را از لیگ کنار بگذارید، لیگ تعطیل می‌شود.

*یک زمانی برای همه مسابقات پرسپولیس حداقل 50 هزار تماشاگر می‌رفت. اما الان این‌طور نیست.

یک زمان این پیراهن حرمت داشت. مقدس بود. ولی الان حرمت پیراهن پرسپولیس حفظ نمی‌شود.

*فکر نمی‌کنید یکی از دلایل این موضوع این باشد که در 10 سال گذشته پیراهن پرسپولیس به تن همه رفته است. دیگر هر بازیکنی با هر سطحی می‌تواند لباس پرسپولیس را بپوشد. حتی همین یکی دو سال قبل، یک زمانی بود که واقعا نمی‌شد تشخیص داد نام برخی از بازیکنان چیست، آن‌قدر که این بازیکنان ناشناخته بودند.

الان دیگر کسی تعصب به تیم ندارد. همین اتفاقات افتاده که تعصب‌ها از بین رفته است. ولی من همین الان هم اگر بخواهم در محله‌ام فوتبال بازی کنم، پیراهنی که قرمز نباشد نمی‌پوشم. بعضی وقت‌ها با ناصر محمدخانی می‌رویم که بازی کنیم، می‌گویم اگر پیراهنم قرمز نباشد بازی نمی‌کنم.

*بهترین بازی که انجام دادید در کدام مسابقه بود؟

خودستایی نباشد ولی من هیچ وقت بد بازی نکردم.

*یعنی هیچ وقت بد بازی نکردید؟

من هر وقت حال نداشتم بازی کنم می‌رفتم به علی آقا می‌گفتم من نمی‌توانم بازی کنم. می‌نشستم روی نیمکت. یعنی وقتی می‌دانستم نمی‌توانم در زمین خوب باشم خودم از بازی انصراف می‌دادم.

*بیشتر در کدام جناح بازی می‌کردید؟

چپ. البته هم گوش راست بودم هم گوش چپ. ولی خب بیشتر چپ بودم.

*در آن سال‌هایی که شما در پرسپولیس بازی می‌کردید معروف بود که پرسپولیس در یک ربع اول مسابقه کار را تمام می‌کند.

اصلا در همان 20 دقیقه اول کار را تمام می‌کردیم. یعنی تیمی که در 20 دقیقه اول دروازه‌اش مقابل پرسپولیس باز نمی‌شد، به عنوان تیم هفته انتخاب می‌شد.

*اتفاقا بعضی وقت‌ها که یک تیم می‌توانست پرسپولیس را خنثی کند و ایستادگی می‌کرد، در دقایق آخر که علی پروین شما را به زمین می‌فرستاد، استادیوم می‌رفت روی هوا. شما برای پرسپولیس خیلی کارساز بودید ولی علی پروین کمتر به شما میدان می‌داد.

یک دلایلی داشت که من دوست ندارم آن‌ها را مطرح کنم.

*خب بگویید. اشکال ندارد.

من یک مقدار کم رو بودم. علی پروین به بازیکنانی که سر و صدای بیشتری داشتند میدان می‌داد که ناراحت نشوند. آن‌هایی که کمتر بازی می‌کردند و به این مسئله اعتراض داشتند را به زمین می‌فرستاد و من را که اعتراض نمی‌کردم می‌نشاند روی نیمکت. ولی خدا شاهد است که انتخاب بازیکن از بین آن همه بازیکن خوب، کار سختی بود. آن زمان همه خوب بودند. اصلا در هیچ پستی نمی‌شد بازیکن بد پیدا کرد. ولی من را که اعتراض نمی‌کردم، کمتر بازی می‌داد. پیش خودم هم می‌گفتم من اگر ده دقیقه بروم توی زمین، از بازیکنی که یک ساعت بازی کرده کارآیی بیشتری دارم. یک بار ضیا عربشاهی یک حرفی به شوخی زد و معنایش این بود که من کم بازی می‌کنم و او زیاد. گفتم من کاری که در ده دقیقه می‌کنم را تو در سه ساعت انجام می‌دهی. البته این حرف‌ها به شوخی بود. ولی واقعیت هم این بود.

*علی پروین هم البته باهوش بود. یعنی می‌دانست چه کسی را چه زمانی بیاورد توی زمین.

بله. اصلا این پرسپولیس یک زمانی در ایران مثل بارسلونای الان بود. هر کسی را می‌دیدی برای خودش بازیکن بزرگی بود. نتایج خوبی هم می‌گرفتیم. دست علی پروین هم پر بود. یعنی اگر امروز محمد صادقی نبود، درخشان بود، ضیا عربشاهی بود، مایلی‌کهن بود. دستش هیچ وقت خالی نمی‌شد. کلی ستاره در تیم داشتیم. از زمانی که من آمدم تا چند سال، تمام جام‌ها را ما بردیم. فقط یک بار هم شاهین یک جام گرفت. البته نمی‌گویم جام‌ها را من گرفته‌ام. می‌خواهم بگویم واقعا تیم خوبی داشتیم. علی پروین باید بشود مدیر تیم‌های ملی پایه. او اگر نگاه به بازیکن بکند می‌فهمد طرف بازیکن می‌شود یا نمی‌شود. او این‌قدر روی فوتبال ایران مسلط است.

*قبول دارید علی پروین خودش را در این چند سال خراب کرد؟ دیگر علی پروین آن وجهه گذشته را ندارد.

پروین وارد ماجراهایی شد که نمی‌خواست وارد شود. خودش هم نمی‌خواست، اما وارد شد و باعث شد چنین اتفاقی بیفتد.

*الان علی پروین به همه تیم‌ها یا علی می‌گوید. استیل‌آذین و سرخپوشان دلوار افزا و ...

این اشتباهی است که پروین مرتکب شد. ولی الان تشکیل این کمیته پیشکسوتان پرسپولیس یکی از دلایلش این است که چنین اشتباهاتی تکرار نشود.

*شما هم در این کمیته هستید؟

بله.

*چند نفر هستید؟

173 نفر تا حالا آمده‌اند.

*کمیته پیشکسوتان پرسپولیس با چه هدفی تشکیل شده؟

الان همه فکر می‌کنند عباس کارگر و بقیه افرادی که در این کمیته هستند دنبال چیز خاصی هستند. در حالی که این‌طوری نیست. ما دنبال چیزی نیستیم. اگر هم دنبال چیزی باشیم برای کسانی است که واقعا نیاز دارند. ما اگر به پرسپولیس نیاز داشتیم الان اینجا نبودیم. ما واقعا نیازی نداریم. ولی یک سری از پیشکسوتان تیم هستند که واقعا نیاز دارند. به حقشان نرسیده‌اند. ما برای خودمان دنبال چیزی نیستیم.

*به هر حال درست یا غلط، علی پروین یک کارهایی کرده که این شائبه‌ها به وجود می‌آید. مثلا شب قبل از بازی پرسپولیس - پاس رفت توی اردوی پاس. ولی از این موضوع هم که بگذریم، یک اتفاقاتی در باشگاه استقلال افتاده که در باشگاه پرسپولیس نمی‌افتد. یعنی باشگاه استقلال یک کمیته پیشکسوتان درست می‌کند و بعضا به برخی از منتقدان خود احکامی می‌دهد که جلوی انتقادهای آن‌ها را می‌گیرد. ولی در باشگاه پرسپولیس چنین کاری نشده.

یک دفعه زمان آقای عابدینی ما را دعوت کردند، خودشان جلوی در ایستاده بودند. رفتم جلو به شوخی گفتم من حسینی هستم از پیشکسوتان کشتی. عابدینی فکر کرد واقعا من کشتی‌گیر هستم. علی پروین آمد گفت چرا گفتی کشتی‌گیر هستی؟ خلاصه می‌خواهم بگویم آقای عابدینی هم من را نمی‌شناخت. چه برسد به این مدیران سیاسی.

*اتفاقا آقای نجف‌نژاد شده بود مدیرعامل استقلال، حسن روشن را نشناخت. در یک جایی به ایشان گفتند که حسن روشن پیشکسوت باشگاه استقلال است. نجف‌نژاد رفت جلو، از حسن روشن رد شد و یک روزنامه‌نگار را بغل کرد و گفت به به آقای روشن!

الان مشکل پرسپولیس این است که تیم هیات مدیره ندارد. کمیته فنی را تشکیل داده‌اند اما معلوم نیست چی هست. واقعا به نظر شما پرسپولیس یک هیات مدیره نمی‌خواهد؟ تا کی تیم باید دستش را دراز کند و از این و آن پول بگیرد؟ تا کی باید تعهد بدهد که بدهی‌هایش را به زودی پرداخت می‌کند؟ بعد هم این افرادی را که بالای سر تیم‌ها می‌گذارند باید ورزشی باشند. الان من می‌روم پیش آقای حبیب کاشانی. اگر من را شناخت هر چه خواستید به شما می‌دهد. آدم‌های خوبی هستند ولی خوب بودن کافی نیست. مدیرعامل یک تیم ورزشی باید ورزشی باشد. یک افرادی از داخل بدنه ورزش باید مدیرعامل بشوند. طرف باید کاربلد باشد. باید استخوان خرد کرده باشد در این کار. به نظر شما مدیرعامل یک تیم نباید ورزشی باشد؟ بعد هم یکی از مشکلات این است که هر دو سال یک مدیرعامل عوض می‌شود. خب این خیلی بد است. میانگین که بگیری تقریبا هر یک سال، یک مدیر در پرسپولیس عوض می‌شود. از طرفی این مدیران قدر پیشکسوتان را نمی‌دانند. الان در باشگاه تراکتورسازی تبریز عکس همه بازیکنان اسبق خود را زده‌اند. حتی عکس من را هم که سال‌ها پیش آنجا بازی کرده‌ام زده‌اند. چرا باشگاه پرسپولیس این کار را نمی‌کند؟ آقای محمد صادقی تعریف می‌کرد که یک زمانی به باشگاه بایرن مونیخ رفته بود. از دم در ورودی باشگاه تا اتاق مدیرعامل، عکس بازیکنان و مربیان باشگاه را زده بودند. زیر هر کدام هم نوشته بودند که این شخص از فلان سال تا فلان سال در بایرن بازی کرده. چرا باشگاه پرسپولیس نباید این کار را بکند؟

*در مورد رختکن‌هایی که علی پروین در آن‌ها حضور دارد شایعه‌های زیادی شنیده می‌شود. همه می‌گویند او خیلی بد اخلاق است و حتی ممکن است جملاتی را هم به زبان بیاورد!

بالاخره علی پروین هم یک اخلاق‌های خاصی داشت. بچه‌ها حساب می‌بردند. اگر بد بازی می‌کردی جرات نمی‌کردی بروی داخل رختکن. ولی علی پروین هر کسی را که بیشتر دوست دارد، به او بیشتر گیر می‌دهد.

*جزو آن دسته افرادی بودید که بیشتر به شما گیر می‌دادند؟

بله. همین الان هم همین‌طوری است. اتفاقا در یکی از این جلسات کمیته پیشکسوتان باشگاه من را دید و گفت این چه قیافه‌ای است؟ گفتم همین الان هم از تو خوشگل‌ترم! من خیلی او را دوست دارم.

*شما سال‌ها از فوتبال و باشگاه‌ها دور بودید. اما در برنامه نود دوباره از شما رونمایی شد. در این سال‌هایی که نبودید چه کار می‌کردید؟ وقتی فوتبال کنار گذاشتید دیگر ناپدید شدید. نه مربیگری، نه حضور در باشگاه‌ها. به کل فوتبال را کنار گذاشتید؟

من راستش خیلی دوست دارم کنار ورزش باشم. ولی یک چیزهایی را در فوتبال می‌بینم که زده می‌شوم. یک روزی حسن انصاریفرد به من گفت بیا تیم‌های پایه را بدهم به تو. من هم گفتم اشکالی ندارد. گفتم یک شرط دارم. فقط افرادی را می‌آورم که خودم می‌خواهم. گفتم من سفارشی کار نمی‌کنم. اختیار کامل می‌خواهم. گفتم برو سه روز فکر کن. اگر خواستی به من زنگ بزن. ولی زنگ نزد.

*شما دوره‌های مربیگری را نگذراندید؟

نه. زیاد از این کار خوشم نمی‌آید.

*کارتان در این سال‌ها چه بود؟ همان وانت معروف؟

آن وانت که بود. ولی بعدش آمدم در یک کارهایی که الحمدلله موفق هستم.

*در آن مدتی که بازیکن پرسپولیس بودید چند تا داربی را بازی کردید؟

من همه داربی‌ها را بودم.

*در بیشتر داربی‌های زمان شما پرسپولیس برنده شد.

فقط یک بازی را باختیم که مظلومی با سر گل زد. آن زمان مردم خیلی روی تیم‌هایشان غیرت داشتند. ولی الان استقلال و پرسپولیس آن‌قدر ضعیف شده‌اند که دیگر مردم هم زیاد روی آن‌ها غیرت ندارند. آن موقع 120 هزار تا تماشاگر می‌آمد برای دیدن بازی. آن موقع عشق همه فوتبال بود. خود بازیکنان هم که می‌آمدند بازی می‌کردند، به عشق فوتبال می‌آمدند. ولی الان پول آمده و همه چیز را خراب کرده.

*به نظرتان در دهه گذشته کدام فوتبالیست توانسته خیلی شبیه به شما بازی کند؟

در فرواردها همیشه گفته‌ام که عشقم حسن روشن بود. ناصر محمدخانی را هم قبول داشتم. اما در پست گوش راست، همیشه می‌گویند مهدوی‌کیا موشک است. در حالی که به نظر من نیست. سرعت مهدوی‌کیا در مقابل سرعتی که من داشتم زیاد نبود. کار با توپ خیلی مهم است. من همزمان با آن سرعتی که داشتم، توپ را هم حمل می‌کردم. این خیلی مشکل است.

*مجید نامجومطلق زمان شما آمد با پرسپولیس تمرین کرد؟

بله. چند جلسه با ما تمرین کرد. گفت اگر می‌خواهید من بیایم پرسپولیس، یک موتور بدهید که بیایم. علی پروین گفت اگر بخواهم به تو موتور بدهم باید به عباس کارگر و حمید درخشان و ناصر محمدخانی نفری یک BMW بدهم. آن زمان آن‌قدر بازیکن خوب داشتیم که به نامجومطلق گفتند برو.

*تعداد قابل توجهی از فوتبالیست‌های زمان شما گرفتار مسائل اجتماعی مثل اعتیاد شدند. دلیل این اتفاق چه بود؟

آن زمانی که ما فوتبال بازی می‌کردیم پولی در کار نبود. وضع بچه‌ها خوب نبود و از همه طرف گرفتاری می‌ریخت روی سرشان. البته این چیزها سراغ من هم آمد. ولی آدم باید خودش را کنار نگه دارد. متاسفانه کسی نبود از این‌ها حمایت کند. ما جایی را نداشتیم که این نفرات بروند و مشکلاتشان را بگویند.

*شاید اینجا هم یکی از همان جاهایی باشد که دلخوری‌هایی از علی پروین وجود داشت. یعنی یک زمانی پول وارد فوتبال شد اما علی پروین که در تیم سمتی هم داشت، نیامد دست این نفرات را بگیرد و آن‌ها را بلند کند. یک سری از این پیشکسوتان پرسپولیس از علی پروین توقع داشتند کمکشان کند.

اتفاقا من به خود علی پروین گفتم که تو نه دوستت را می‌شناسی نه دشمنت را. مثلا ماجرای محمد مایلی‌کهن. چرا این کارها را می‌کنی که بگوید رفاقت با پروین اتوبان یک طرفه است؟ قبول دارم پروین یک سری اشتباهاتی کرده. ولی کمیته پیشکسوتان پرسپولیس درست شده که این اتفاقات دیگر رخ ندهد.

*شما فکر می‌کنید الان اگر بروید سر تمرین پرسپولیس و حمید استیلی و محسن عاشوری نیایند طرف شما، کسی از بازیکنان فعلی شما را می‌شناسد؟

نه. همان مربیانشان می‌شناسند. اصلا انگار دنبال این چیزها نیستند. اصلا این‌ها با ما خیلی فرق می‌کنند. من روزهای اولی که رفته بودم پرسپولیس، رویم نمی‌شد با پروین و حسین کازرانی سلام علیک کنم. ولی وقتی می‌رفتیم طرفشان آن‌قدر خوب برخورد می‌کردند که آدم کیف می‌کرد. ولی الان این‌طوری نیست. حرمت‌ها شکسته شده و کلا فوتبال عوض شده است.

43