مروری بر حوادث صبح ایران در چهارشنبه 26 مرداد 1390
انکار تجاوز دستهجمعی به زن جوان در ملارد
روزنامه شرق نوشت: پنج مرد که متهم هستند زنی را در ملارد شهریار ربوده و او را مورد تعرض قرار دادهاند 20 روز بعد از تشکیل پرونده در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
این پنج مرد متهم هستند شاکی را به عنوان مسافر سوار بر خودرو کردند و او را در آلونکی در بیابانهای اطراف ملارد مورد آزار جنسی قرار دادند.
زن جوان بعد از رهایی از دست متهمان به پلیس شکایت کرد و گفت: برای رفتن به خانهام سوار ماشین شدم. سه مرد در ماشین بودند. راننده به یک جاده خاکی پیچید و من اعتراض کردم اما دو مرد دیگر چاقو زیر گلویم گذاشتند و وادارم کردند به خواستهشان عمل کنم. بعد هم تماس گرفتند تا دو دوست دیگرشان هم بیایند و همگی من را مورد آزار قرار دادند.
یک روز بعد از اینکه زن جوان مشخصات این پنج مرد را در اختیار پلیس قرار داد، متهمان بازداشت شدند. آنها در بازجوییهای اولیه اعتراف کردند زن جوان را مورد آزار قرار دادند اما زمانی که پرونده به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و متهمان برای بازجویی به دادگاه رفتند، مدعی شدند ادعای شاکی دروغ است. آنها گفتند: درست است که ما با این زن رابطه داشتیم اما او خودش راضی بود و ما به زور با او رابطه برقرار نکردیم. این زن به عنوان مسافر سوار ماشین شد و بعد وقتی ما پیشنهاد دادیم، قبول کرد و به بیابان رفتیم تا کسی ما را نبیند البته او اول از ما خواست اذیتش نکنیم، اما بعد مقاومت نکرد.
بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی، قاضی مدیرخراسانی، رییس شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران دستور تعیین وقت را صادر کرد در نهایت روز گذشته متهمان و شاکی برای برگزاری محاکمه در شعبه 76 حاضر شدند.
پیش از شروع جلسه، شاکی که با دیدن متهمان به شدت عصبی شده بود، در حالیکه گریه میکرد به سمت یکی از آنها حمله کرد و گفت: اگر خانواده خودت هم بودند، لبخند میزدی و از مقابل آنها رد میشدی؟
این زن که دو فرزند دارد، گفت: در تمام این مدت نتوانستم یک روز را با آرامش کنار فرزندانم بگذرانم. واقعیت را به آنها نگفتهام، فقط گفتم سارقی طلاهایم را دزدید اما آنقدر آشفته هستم که زندگیام دگرگون شده است.
او در مورد روز حادثه گفت: به عنوان مسافر سوار ماشین شدم و سه مرد سوار ماشین بودند. در راه آنها وارد یک جاده خاکی شدند. خواستم فرار کنم اما نشد. آنها با دوستانشان تماس گرفتند و آنها را هم خبر کردند.
شاکی ادامه داد: وقتی به محل رسیدیم آنها چاقویی زیر گلوی من گذاشتند و از من خواستند از خواستهشان تمکین کنم. قبول نکردم، التماس کردم عکس دخترم را نشان دادم، عکس شوهرم را نشان دادم و گفتم من خانواده دارم، دست از سرم بردارید اما آنها من را تهدید کردند و برای اینکه بتوانم دوباره به خانه برگردم و دخترم را ببینم، مجبور شدم جانم را حفظ کنم. وقتی آنها من را مورد آزار قرار دادند، رهایم کردند، من هم فرار کردم و به خانه رفتم و بعد هم شکایت کردم.»
بعد از رسمی شدن دادگاه که به صورت غیرعلنی برگزار شد زن جوان یکبار دیگر شکایتش را مطرح کرد.
سپس نوبت به متهمان رسید. هر پنج متهم اتهام خود را رد و ادعا کردند این زن خودش به برقراری رابطه تمایل داشت. متهمان گفتند بعد از اینکه با زن جوان رابطه برقرار کردیم، همگی سیگار روشن کردیم و او هم از ما سیگار خواست، بعد هم حرفی نزد و گفت دیرش شده و باید برود.
متهمان در مورد اعترافات اولیهشان نیز گفتند: این اعترافات درست نیست. ما آن حرفها را در کلانتری و آگاهی زدیم اما از زمانی که در دادگاه مورد بازجویی قرار گرفتیم همه را رد کردیم و باز هم رد میکنیم.
بنا بر این گزارش، بعد از اتمام جلسه دادگاه، هیات قضات وارد شور شد و بعد از بررسی دفاعیات متهمان، گفتههای شاکی و شواهد موجود در پرونده، رای خود را صادر میکنند.
نقشه قتل تاجر آهن برای سرقت جواهرات میلیونی
روزنامه همشهری نوشت: یک زن توطئهگر وقتی نقشه قتل تاجر آهن را به مرحله اجرا گذاشت نمیدانست او زنده میماند.
این زن نظافتچی به بهانه سرقت جواهرات میلیونی دست به این اقدام هولناک زد و هرگز تصور نمیکرد که بهزودی دستش رو شود.ماجرا از آنجا آغاز شد که زن 50سالهای برای نظافت به خانه یک تاجر آهن میرفت تا اینکه وسوسه سرقت جواهرات همسر وی به جانش افتاد. برای تصاحب جواهرات باید نقشهای میکشید و به تنها راهی که فکر کرد قتل مرد 75 ساله بود.
برای اجرای این نقشه وقتی مرد تاجر در خواب بود به سمت وی حمله کرده و با دستانش او را خفه کرد، بعد با خیال اینکه وی را کشته است جواهرات را سرقت کرده و خانه را به سرعت ترک کرد. اما این پایان ماجرا نبود چون وقتی مرد تنها بههوش آمد و متوجه سرقت جواهرات همسرش شد به سرعت نزد پلیس رفت و به طرح شکایت از زن نظافتچی پرداخت.
وقتی پرونده پیش روی بازپرس بخشوده از شعبه چهارم دادسرای بعثت قرار گرفت مالباخته در مورد جزئیات ماجرای دزدی گفت: من تاجر آهنآلات هستم. البته مدتی است که کمتر کار میکنم و بیشتر در خانه هستم و درست از وقتی که همسرم را از دست دادم زندگی یکنواختم به سختی میگذرد. من واقعا عاشق او بودم و پس از مرگش به یاد او زندگی میکنم.
وی ادامه داد: 15 سال پیش بود که زنم فوت کرد و با رفتنش مرا تنها گذاشت. او همیشه عاشق طلا بود و در مدتی که کنارش زندگی کردم مرتب برایش طلا و جواهرات میخریدم. وقتی فوت کرد برای اینکه به یادش باشم طلاهایش را روی تلویزیون گذاشتم. همیشه جلوی چشمانم بود و به یادش اشک میریختم. با این کار چهره خندان همسرم جلوی نظرم بود و همین به من قوت قلب میداد تا به زندگی ادامه دهم.
مرد تاجر ادامه داد: چون بچههایم از من دور بودند چند روز پیش تصمیم گرفتم برای انجام کار نظافت خانهام با یک شرکت خدماتی تماس بگیرم. وقتی با شرکت خدماتی تماس گرفتم زن 50سالهای بهنام شهناز را به خانهام فرستادند. او تقریبا هفتهای یکبار برای کارهای نظافت به خانهام میآمد. زن خوب و آرامی بهنظر میرسید و من هرگز فکر نمیکردم که او نقشه هولناکی علیه من در سر داشته باشد.
یکی از روزها که در اتاق خوابیده بودم صدایی شنیدم، چشمانم را که باز کردم شهناز بالای سرم بود و دستانش را دور گردنم حلقه زده بود. وحشت کردم، نمیتوانستم از خودم دفاع کنم و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم که شهناز جواهرات همسرم را به سرقت برده است و برای همین نقشه قتل مرا کشیده بود اما نمیدانست که من نمردهام. این در حالی است که طلاهای به سرقت رفته در حدود 30 میلیون تومان ارزش داشت.
پس از شکایت این مرد و اطلاعاتی که از شهناز داده بود ماموران پلیس با دستور بازپرس پرونده به خانه زن سارق رفتند و وی را دستگیر کردند. او که ابتدا خود را بیگناه میدانست وقتی متوجه شد مرد تاجر زنده است و ماجرا را لو داده، چارهای جز اقرار ندید.
این زن 50 ساله به بازپرس بخشوده گفت: مشکلات مالی شدیدی داشتم به همین خاطر برای کار به یک شرکت خدماتی رفتم و مشغول به کار شدم. از طرف شرکت به خانه مرد تاجر رفتم. او علاقه شدیدی به همسرش داشت برای همین طلاهای او را روی تلویزیون گذاشته و به یادش زندگی میکرد. وسوسه سرقت طلاها باعث شد که نقشه قتل مرد تنها را طراحی کنم.وی ادامه داد: روز حادثه وقتی مرد تنها در خواب بود به سمتش رفتم و او را خفه کردم و بعد با تصور اینکه او مرده است جواهرات را دزدیدم و به سرعت خانه را ترک کردم. بعد از آن به یک طلافروشی مراجعه کردم و جواهرات مسروقه را 2میلیون تومان فروختم.
پس از اعترافات این زن توطئهگر بازپرس دستور بازداشت مرد طلافروش را صادر کرد. این مالخر بازداشت شد و اقرار کرد که میدانسته جواهرات 30 میلیون تومان ارزش داشته است و به دروغ به زن سارق گفته که طلاها 2میلیون تومان میارزد.
وقتی مرد تاجر متوجه شد که زن سارق طلاها را 2میلیون تومان فروخته مدعی شد که اگر خودش از من 2میلیون تومان میخواست در اختیارش قرار میدادم و این مبلغ ارزش کشیدن نقشه آدمکشی را نداشت.
بازپرس بخشوده درباره این پرونده گفت: زن سارق به اتهام دزدی و شروع به قتل روانه زندان شد. برای مرد طلا فروش نیز به اتهام مالخری قرار صادر شد و او هماکنون بازداشت است.