سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاعرانه

رحمتی: آقای کفاشیان همه چشم امید مان به شماست
 

رحمتی: آقای کفاشیان همه چشم امید مان به شماست

 - علی کفاشیان یکبار دیگر به بازیکنان تیم ملی قول داد تا پاداش های معوقه شان پرداخت شود.

رئیس فدراسیون فوتبال که در پایان بازی تیم ملی امید با عمان به رختکن تیم ملی رفته بود در دیدار با بازیکنان به تک تک آنها خسته نباشید گفت و در آغوش شان کشید. کفاشیان در لحظه روبرویی با مهدی رحمتی گفت:« دیگر ما چشم امید مان به شماست.» که بلافاصله از مهدی رحمتی پاسخ شنید:« اتفاقا بچه ها هم چشم امید شان به شماست ببینند کی می آیید!» بازیکنان تیم ملی هنوز بخشی از پاداش های شان را دریافت نکرده اند. به همین دلیل از وعده های فدراسیون فوتبال و نرسیدن پول ها کمی دلخور هستند. کفاشیان اما این بار در جمع همه بازیکنان گفت :« انشاالله همین امروز و فردا این پاداش ها را می دهیم!»


«ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 شد

  - فارس نوشت:

پخش کننده فیلم «ملک سلیمان» ساخته شهریار بحرانی اعلام کرد که مجموع رقم فروش فیلم در سینماهای تهران، تا پایان روز پنجشنبه به 987 میلیون تومان رسیده و با احتساب فروش امروز اولین فیلم میلیاردی سال 89 در تهران لقب می‌گیرد.

به گفته غلامرضا فرجی، مدیر پخش و بازاریابی مرکز خدمات سینمایی حوزه هنری و پخش کننده «ملک سلیمان»، این فیلم در روز سه شنبه در تهران سی ویک میلیون و سیصد هزارتومان فروخته، روز چهارشنبه پنجاه و سه میلیون و سیصد هزارتومان و در روز پنج‌شنبه (دیروز) 57 میلیون تومان فروش داشته است.

به گفته وی با احتساب فروش امروز، قطعا «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی تهران در سال 89 خواهد بود. این فیلم در تهران تاکنون به غیر از پنجشنبه فروش تهران نهصد و هشتاد و هفت میلیون تومان فروخته و فروش شهرستان‌های فیلم نیز بالغ بر یک میلیارد تومان بوده است


 بامداد پنج‌شنبه یک کشتی نیروی دریایی آمریکا به 2 دریانورد ایرانی که در آبهای خلیج فارس سرگردان بودند کمک رساند. 

به گزارش خبرگزاری‌ها، بنا بر اطلاعیه فرمانده ناوگان پنجم آمریکا مستقر در بحرین، پس از آنکه یک کشتی تجاری به نیروهای آمریکایی خبر داد که 2 نفر در آب‌های خلیج فارس مشاهده شده‌اند، یک کشتی آمریکایی برای کمک به آنها عازم منطقه شد. 

بر پایه این گزارش چند ساعت بعد گارد ساحلی ایران به منطقه رسید و پس از تشکر از نیروهای آمریکایی 2 دریانورد ایرانی را با خود برد. 


مردی در نقش پیک موتوری به شکار طعمه‌های نوجوان دست می‌زد.

به گزارش انتخاب، این مرد 25 ساله از صحنه آزار و اذیت پسران نوجوان فیلمبرداری می‌کرد تا آنان را تحت سلطه قرار دهد. روز 24 خردادماه سال جاری جوانی 20 ساله با مراجعه به شعبه سوم دادیاری دادسرای ناحیه 27 تهران، با طرح شکایتی درباره تلاش مردی 25 ساله برای آزار و اذیت وی خبر داد. با تشکیل پرونده مقدماتی و با دستور دادیار خاکی، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

این پسر جوان در بازجویی‌ها به کارآگاهان گفت: ساعت 22:30 روز حادثه در خیابان ولی‌عصر برای رفتن به خانه اقدام به کرایه یک موتوسیکلت کردم و از او خواستم مرا به میدان منیریه برساند اما راننده موتور به من گفت: «باید یک بسته را در میدان انقلاب تحویل بدهم و اگر اجازه بدهید این بسته را تحویل دهم، کرایه مسیر را نصف قیمت حساب خواهم کرد»؛ من نیز پیشنهاد جوان موتورسوار را قبول کردم و پس از سوار شدن به موتوسیکلت ناگهان راننده آن با سرعت بسیار زیادی به سمت غرب تهران تغییر مسیر داد و زمانی که خواستم به او اعتراض کنم با چاقویی که همراه خود داشت مرا تهدید کرد که در صورت ایجاد هرگونه سر و صدا مرا با چاقو خواهد زد؛ این موتورسوار دائما با صدای بلند می‌گفت: «من شیشه مصرف می‌کنم و پس از مصرف شیشه نیز متوجه هیچ چیزی نمی‌شوم؛ الآن هم شیشه مصرف کرده‌ام و اگر سر و صدایی ایجاد کنی تو را با همین چاقو خواهم کشت».

جوان 20 ساله در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: من که بسیار ترسیده بودم به ناچار سکوت کردم تا به منطقه‌ای در «طرشت» رسیدیم؛ در آنجا بود که فهمیدم این موتورسوار قصد آزار و اذیت مرا دارد و برای همین با توقف موتوسیکلت از آن پیاده و شروع به فرار کردم.

راننده موتوسیکلت که متوجه فرار من شده بود با چاقو به دنبال من آمد اما در یک لحظه توانستم خود را از دیوار یک باغ بالا کشیده و در داخل باغ پنهان شوم؛ پس از گذشت نیم ساعت و اطمینان از این موضوع که این موتورسوار از محل رفته، با احتیاط از داخل باغ خارج شدم و با خانه تماس گرفتم که پس از مدتی پدرم در میدان آزادی به دنبالم آمد و مرا به خانه برد.

کارآگاهان اداره شانزدهم در تحقیقات خود، با استفاده از مشخصاتی که این جوان در اختیار آنها قرار داده بود، موفق به تهیه چهره‌ای فرضی از شیطان شیشه‌ای شدند.

با این اقدام در تطبیق چهره متهم تحت تعقیب با چهره مجرمین سابقه دار، چهره یکی از مجرمان سابقه‌دار پلیس به نام «مهدی» مورد شناسایی قرار گرفت. مهدی از مجرمان سابقه‌داری است که بارها به علت ارتکاب جرائم مختلف از قبیل سرقت و آزار و اذیت دستگیر و روانه زندان شده و برابر اطلاعات به‌دست آمده در تحقیقات نیز پس از آزادی از زندان به مصرف شدید موادمخدر صنعتی از نوع شیشه اعتیاد پیدا کرده بود.

در حالی که اقدامات فنی و پلیسی برای دستگیری متهم متواری از سوی کارآگاهان آغاز شده بود، نوجوانی 16 ساله به اداره 16 مراجعه کرد و درباره آزار و اذیتش توسط یک موتورسوار طرح شکایت کرد.

این نوجوان درباره شکایت خود گفت: حدود یک ماه پیش در خیابان کریم‌خان، اقدام به کرایه یک پیک موتوری به مقصد سینما آزادی کردم. پس از رسیدن به سینما آزادی مدتی را منتظر یکی از دوستانم بودم و این در حالی بود که جوان موتورسوار همچنان در محل حضور داشت. با گذشت حدود 30 دقیقه و تماس تلفنی دوستم مبنی بر اینکه نمی‌تواند به محل ملاقات بیاید تصمیم گرفتم به خانه برگردم؛ در همین زمان بود که جوان موتورسوار با طرح این پیشنهاد که حاضر است مرا به نصف قیمت به خانه برساند به شرط آنکه ابتدا بسته‌ای را به آدرسی در شهرک قدس برساند، مرا راضی کرد تا سوار موتور شوم؛ پس از رسیدن به شهرک بود که در مکانی خلوت جوان موتورسوار توقف کرد و ناگهان با چاقویی که به همراه خود داشت تهدید کرد که در صورت داد و فریاد کردن مرا با چاقو خواهد کشت و من نیز از ترس جانم ساکت شدم؛ جوان موتوسوار ابتدا شروع به کشیدن شیشه کرد و پس از آن مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و از این صحنه نیز عکس تهیه کرد و پس از آن نیز با گرفتن شماره تلفن همراهم تهدید کرد که در صورت هرگونه شکایت و مراجعه به پلیس عکس‌ها را منتشر خواهد کرد.

این نوجوان در ادامه اظهارات خود به کارآگاهان گفت: پس از آن شب بود که مزاحمت‌های این موتورسوار آغاز شد و دائما با تلفن همراهم تماس می‌گرفت و تهدید می‌کرد که در صورت فاش شدن موضوع آزار و اذیت، عکس هایم را منتشر خواهد کرد تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم و برای همین به پلیس آگاهی مراجعه کردم.

چهره مهدی از سوی این نوجوان نیز شناسایی شد و در شرایطی که متهم تحت تعقیب پلیس، جا و مکان مشخصی نداشت کارآگاهان با تلاش شبانه‌روزی دریافتند که مهدی از تهران متواری شده و در یکی از شهرهای کوچک استان‌های شمال غرب کشور به عنوان نگهبان در کارخانه‌ای مشغول به کار شده است. مرد سیاه ممنوع‌الخروج شد و در ادامه کارآگاهان موفق به شناسایی مهدی در میدان آرژانتین شده و در ساعت 14 روز 19 آبانماه متهم را دستگیر و به اداره 16 منتقل کردند.

با آغاز تحقیقات، در حالی که متهم ابتدا تلاش داشت منکر هرگونه آزار و اذیت نوجوانان شود اما با حضور طعمه‌هایش ناچار به سخن گفتن شد و به ارتکاب جرائم خود اعتراف کرد. 

سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با اعلام جزئیات پرونده گفت: هرگونه شکایت از سوی شهروندان درباره رسیدگی به شکایات آنها در جرائمی با موضوعات آزار و اذیت از سوی پلیس کاملا محرمانه تلقی شده و هویت شکات محفوظ باقی خواهد ماند.


بهداد سلیمی هشتمین طلایی ایران در بازی های آسیایی
 

بهداد سلیمی هشتمین طلایی ایران در بازی های آسیایی

  - بهداد سلیمی مدال طلای دسته فوق سنگین مسابقات وزنه برداری بازی‌های آسیایی را بر گردن آویخت.

بهداد سلیمی قوی ترین مرد جهان، در بازی‌های آسیایی گوانگ‌جو نیز به مدال طلا دست یافت تا هشتمین طلای ایران در این دوره از رقابت ها را به دست آورد.
سلیمی که در حرکت اول وزنه 195 کیلوگرمی را بالای سر برده بود ، در حرکت دوم نتوانست از پس وزنه 201 کیلوگرمی بر آید و در حرکت آخر با بالای سر بردن وزنه 205 کیلوگرمی درحالی که رکوردش 15 کیلوگرم از رکورد سجاد انوشیروانی ، نفر دوم جدول بالاتر بود به کار خود پایان داد.

او با کسب این مدال هشتمین ورزشکار ایرانی در بازی های آسیایی لقب گرفت.همچنین سجاد انوشیروانی با مجموع 427 کیلوگرم به مدال برنز این دسته دست یافت. او در حرکت یک ضرب وزنه 195 کیلویی را مهار کرد و در حرکت دو ضرب وزنه 232 کیلویی را بالای سر برد. ورزشکار کره‌ای نیز مدال نقره این دسته را صاحب شد. این وزنه بردار در حرکت یک ضرب وزنه 190 کیلویی و در حرکت دو ضرب وزنه 238 کیلویی را بالای سر برد.

 

نامه‌ای از حسین فرحبخش برای ثبت در تاریخ سینمای ایران
 

نامه‌ای از حسین فرحبخش برای ثبت در تاریخ سینمای ایران

 ایسنا نوشت:

محمد حسین فرحبخش تهیه‌کننده سینما پیرو مسائل اخیر تهیه‌کنندگان و تشکل واحد تهیه‌کنندگان متنی را با عنوان «نامه‌ای برای ثبت در تاریخ سینمای ایران» منتشر کرد.

فرحبخش در بخش‌هایی از این متن نسخه‌ای آورده است: «روزی که اینجانب (محمدحسین فرح‌بخش) سال 1367 بانی و پیگیر تاسیس یک تشکل صنفی واحد و فراگیر برای حفظ و صیانت از حقوق تهیه‌کنندگان سینمای ایران شدم، به خواب هم نمی‌دیدم منفعت‌طلبی، خودخواهی و سیاست بازی‌های گروه قلیلی که کوچک‌ترین دغدغه‌ صنفی ندارند کار را به جایی برساند که نه فقط منافع صنف تهیه کننده، بلکه کلیت سینمای ایران در معرض خطر و اضمحلال قرار گیرد.

حرکت اخیر چند تن از ظاهراً تهیه‌کنندگان که در برابر ایده اتحادیه تهیه‌کنندگان مقاومت و جوسازی می‌کنند، حکایت همان مثال معروف شترمرغی است که نه به عنوان شتر بار می‌برد و نه به عنوان مرغ تخم می‌گذارد و مدام جبهه و جایگاه عوض می‌کند. توجه این آقایان را به ماجراهای سال 1374 جلب می‌کنم که عده‌ای از همین حضرات شرایط ورود به مجمع تولید و توزیع‌کنندگان فیلم ایران را نداشتند، پس با توسل و فشار آوردن به معاونت سینمایی وقت ‌آقای فرید‌زاده کاری کردند که مجمع به حال تعلیق درآمد و بعد که در سال 1376 اداره کل نظارت را در دست خود گرفتند همه را با زور و اجبار دولتی وادار کردند زیر چتر یک صنف جدید که همین اتحادیه امروز است بروند.

چطور حالا که دولت فقط قرار است نقش میانجی میان سلایق مختلف را ایفا کند. فریاد سر داده‌اند که دولت دارد صنف‌سازی می‌کند و دولت حق دخالت در امور صنفی را ندارد؟ مگر همین حضرات سال 76 با قدرت دولت مجمع را منحل نکردند تا تبدیل به اتحادیه فعلی شود. مگر همین آقایان سال 1386 که منافع اقتصادی‌شان را در خطر دیدند دست به دامن آقای جعفری جلوه معاونت سینمایی وقت و آقای اربابی نشدند که شورای عالی تاسیس کنند. آن زمان چه کسی جز دولت اتحادیه را مجبور کرد کنار دو تشکل شبه صنفی قرار گیرد تا شورای عالی تشکیل و خواسته آقایان برآورده شود.»

وی در ادامه آورده است: «چطور هر وقت منافع آقایان ایجاب کند دخالت دولت در امور صنفی نه تنها روا که واجب است و در غیر آن حضرات ژست اپوزیسیون می‌گیرند و حرف‌های دهن پر کن می‌زنند. هیچ کس فراموش نکرده که ماموریت شورای عالی برای مدت محدود یک سال طراحی شده بود و قرار بود اگر در این مدت این شورا به اهدافش نرسید خود به خود منحل شود.

اما وقتی با پایان این مدت دوستان دیدند منافع‌شان در ادامه فعالیت این شورای کذایی است برخی اعضای دون پایه اتحادیه را تطمیع کردند به برخی بی‌هویت، هویت کاذب دادند و به برخی جاه‌طلب عنوان و سمت سوری و ظاهری تا نفاق ایجاد شود و به اتحادیه صدمه بزنند شورای عالی را اسماً زنده نگه دارند، در حالی که این شورا همان آبان 1387 توسط معاونت سینمایی منحل اعلام شده بود و امروز دیگر وجود خارجی ندارد.

افرادی که به عنوان تهیه‌کننده وابستگی تام و تمام به دولت و بودجه‌ها و رانت‌های دولتی دارند حال که دولت در نقش میانجی قصد ایجاد وحدت میان سلایق مختلف دارد و صراحتا اعلام کرده چند تشکل تهیه‌کنندگی را منحل و مانع پیشرفت سینمای ایران می‌داند و خواستار اتحاد و یکپارچه شدن تهیه‌کنندگان زیر یک سقف واحد شده ساز مخالف کوک کرده‌اند چون تفرقه و اختلاف منافع‌شان را تضمین می‌کند.

این دوستان چرا نمی‌خواهند باور کنند زمان رانت‌خواری و دست‌درازی به سرمایه و بودجه‌های گزاف دولتی تمام شده، مسوولان جدید امور سینمایی در پی عدالت و ایجاد اتحاد میان تهیه‌کنندگان هستند. جالب این که تا پیش از این همیشه در هر انشعابی میان تهیه‌کنندگان به وجود می‌آمد، می‌شد رد پای دخالت مسوولان دولتی را پیدا کرد و برای اولین بار مسوولین دولتی به درستی متوجه شده‌اند چند دستگی میان تهیه‌کنندگان به ضرر سینمای ایران و حتی سیاست های خودشان است.

بنابراین از وحدت حمایت می‌کنند انشعاب در این صنف هیچ گاه نتیجه نداشته امروز متاسفانه عده‌ای معتقدند وحدت میان دیدگاه‌های مختلف غیر ممکن است اما خبر ندارند یا خود را به بی‌خبری زده‌اند که همان کسانی که در اواخر دهه‌ 60 در پی انشعاب در صنف بودند، امروز از ایده وحدت و یکپارچگی استقبال کرده و فهمیده‌اند تفرقه و انشعاب هیچ نتیجه‌ای جز آسیب و خسارت در پی ندارد امروز کسانی که به دنبال تفرقه هستند که هیچ منافعی در سینما ندارند و فقط به دلیل کینه شخصی از افرادی خاص، مسائل صنفی را بهانه انتقام‌گیری کرده و در واقع کمر به نابودی صنف بسته‌اند.»

فرحبخش در ادامه نقطه‌نظراتش را اینگونه آورده است: «در این میان افرادی هستند که یا منافع مالی خود را دنبال می‌کنند یا به دنبال جاه و مقام افتاده‌اند و یا به دلیل بی‌لیاقتی از طریق آویزان شدن به عده‌ای باج‌خواهی می‌کنند کسانی که با پرداخت دستمزدهای آنچنانی و خارج از عرف صنف تهیه‌کننده و سینمای ایران را به قهقرا برده‌اند و بدنام شده‌اند، حالا به دنبال هویت می‌گردند.

جالب این که همین حضرات که مدعی اکثریت بودن هستند و اتحادیه را بر انحصار طلبی متهم می‌کنند حاضر نیستند در یک انتخابات آزاد شرکت کنند چون می‌دانند در یک انتخابات فراگیر هرگز رای نخواهند آورد. باید از این آقایان که به جای انتخابات ساز مدیریت فراکسیونی را سر داده‌اند پرسید چگونه می‌توان قبل از انتخابات فراکسیون تشکیل داد.

قاعده هر کار صنفی گروهی و حتی سیاسی ابتدا انتخابات آزاد است و تازه پس از آن گروه‌های برنده انتخابات فراکسیون تشکیل می‌دهند همین از زیر بار انتخابات فرار کردن نشان می‌دهد می‌دانند همان عده‌ای هم که ظاهرا دور خود جمع کرده‌اند بهشان رای نمی‌دهند چون می‌دانند و شناخت دارند که شما برای همکاران خود کاری نمی‌کنید و دنبال منافع شخصی هستید باید از این حضرات پرسید چه منافعی در چند دستگی و عدم اتحاد دارید که به تکاپو افتاده راه تفرقه در پیش گرفته‌اید؟ ابراز نظر و بهانه این آقایان برای جلوگیری از اتحاد، متعدد و البته متناقض است. گاه پای دولت را وسط می‌کشند و گاه از سینمادار، تهیه کننده گلایه می‌کنند.»

این تهیه‌کننده در بخش دیگری از این نامه آورده است:«اول باید پرسید که اصلا مگر سینمای ایران چند سینمادار، تهیه‌کننده دارد که تا این حد باعث نگرانی حضراتی شده که تازه مدعی اکثریت بودند در صنف هم هستند. چطور دوستانی که مدعی اکثریت داشتن هستند،‌ می‌ترسند در انتخابات حریف انگشت شمار سینمادار، تهیه‌کننده نشوند. دوستانی که عنوان تهیه‌کننده، کارگردان را یدک می‌کشند و خود را تافته جدا بافته می‌دانند در این مدت جایی و به اصطلاح انشعاب چه منافعی پیدا کرده‌اند که در اتحادیه نداشته‌اند.

این عزیزان که مدعی هستند در ابتدای تاسیس این صنف بیشتر تهیه‌کننده، کارگردان نقش داشته‌اند فراموش نکنند آن زمان سیاست‌های معاونت امور سینمایی اجازه فعالیت به تهیه‌کننده را نمی‌داد این سیاست مانع از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی می‌شد بنابراین دولت با پرداخت مستقیم پول نقد کارگردان‌ها را به تهیه کننده تبدیل می‌کرد حالا همین افراد از این که صنف با شمشیر معاونت امور سینمایی قرار است یکدست شود گلایه می‌کنند و نمی‌خواهند بفهمند و ببینند اتفاقا این بار از شمشیر دولت خبری نیست و واقعا صنف و اکثریت اعضای آ‌ن به این رشد بالندگی رسیده‌اند که با تفاهم و همدلی باید اختلافات را کنار گذاشت و به وحدت رسید و از صنف حکیم فرموده خبری نیست.

باید از این دوستان پرسید آیا صدماتی که از طریق عملکرد شما به صنف تهیه‌کننده و سینمای ایران خورده برایتان کافی نیست؟ آیا این که هر فرد غیر کارشناس و کار نابلدی از همین تفرقه‌ای که شما باعث شده‌اید سوء استفاده کرده و خود را وارد این صنف می‌کند را نمی‌بینید؟ یا این که آگاهانه امروز هم دارید خیانت سال 1376 خود را تکرار می‌کنید؟‌«

فرحبخش سپس خطابش را هیات مدیره خانه سینما قرار داده و نوشته است: «در این میان سخنی هم با هیات‌مدیره خانه سینما دارم که دانسته یا ناخواسته آتش بیار معرکه شده و برخلاف نص صریح اساسنامه خانه سینما که می‌گوید از هر حرفه فقط یک صنف می‌تواند عضو خانه سینما شود، شورای عالی را که حکیم فرموده درست شده و نه رسمیت دارد و نه اساسنامه، ‌به عنوان صنف در انتخابات دعوت می‌کنید اما اتحادیه که تا کنون هیچ درخواستی برای خروج از خانه سینما یا مجمع عمومی نداشته را نادیده می‌گیرید.

البته همگان می‌دانند که تخم این نفاق که امروز ریشه دوانده ومیوه داد در مدیریت قبلی خانه سینما کاشته که در جمع شورای مرکزی اتحادیه گفت می‌توان بیش از یک صنف از هر حرفه را عضو خانه سینما کرد که غیر قانونی بودن این گفته همان وقت به ایشان تذکر داده شد.»

این تهیه‌کننده در پایان یادآور شده است: «سال 1367 که بنده به اتفاق تنی چند از دوستان به دنبال تشکیل یک نهاد صنفی برای تهیه‌کنندگان بودیم اولین هدفمان مبارزه با سیاست‌های معاونت وقت امور سینمایی بود. این صنف را بنده با همکاری چند تن از دوستان همدل آن زمان به راه انداختیم و حرکتی شد که مسیر آن به اتحادیه امروز رسید.

حالا نه از تلاش و زحماتی که در این راه صرف کرده‌ام پشیمان باشم اما غمگین و متاثر هستم که نهالی را که با خون دل آ‌بیاری کردیم دستاویز بازی‌های کودکانه گروهی منفعت طلب شده به این ظاهرا دوستان فقط می‌توانم توصیه و سفارش کنم اگر واقعا دلسوز فرهنگ و صنعت سینمای جمهوری اسلامی ایران هستند دست از لجاجت، خودمحوری و منفعت طلبی برداشته اجازه دهند با جمع شدن سلایق مختلف زیر یک سقف نه فقط حرفه تهیه‌کنندگی بلکه سینمای ایران از خسارت دیدن و در نهایت نابودی کامل نجات پیدا کند.

می‌گویند در این سه سال فعالیت به اصطلاح شورای عالی فضا بدون تشنج و آرام بود. سوال بنده از این دوستان این است. در این سه سال چه کاری انجام دادید جز اینکه میوه و شیرینی میل کردید؟ انسان زمانی که خنثی است و فعال نیست،‌ تشنج و نا راحتی هم ندارد.»

فرحبخش در پایان این نوشتار آورده است: «به معاونت امور سینمایی هم توصیه می‌کنم از سرنوشت معاونت‌های قبلی عبرت بگیرد و از هر نوع دخالتی که منجر به تفرقه در صنف شود فاصله بگیرد.»


آغاز زور آزمایی رسانه ای اصولگرایان برای انتخابات آینده
 

آغاز زور آزمایی رسانه ای اصولگرایان برای انتخابات آینده

  - تحولات فضای رسانه ای کشور در فاصله حدود یک سال تا انتخابات مجلس نشان از برنامه ریزی برخی گروه ها برای این انتخابات دارد.

 اگر در فضای مطبوعاتی کشور غلبه با رسانه های منتقد دولت است اما تلویزون ظاهرا قصد دارد به جای اینکه نقدهای دولت را بشنود آن طرف میز را هم به مورد بررسی قرار دهد.

 تغییر رویکردی که حکایت از عوض کردن فضای بازی به سمت کاستن از حجم انتقادات به دولت دارد.

نقد سیاسی در برنامه های تلویزیونی در اواخر فعالیت دولت اصلاحات شکل گرفت و وزیران دولت در برنامه ای که محمد رضا شهیدی فر مجری آن بود، در سال پاسخگویی نقد های کارشناسان مقابلشان را می شنیدند و پاسخگوی آن بودند. برنامه ای که در دوران خود به دلیل پخش در ساعات آخر شب ، تخصصی بودن و طولانی شدن چندان به چشم نیامد اما توانست تابوی حضور مدیران کشور در برنامه های تلویزونی را بشکند.

تشکیل دولت نهم و قول محمود احمدی نژاد در زمان تبلیغات تلویزیونی برای حضور مستمر در برنامه های تلویزونی و قول گفت وگو با مردم موضوعی بود که فرصتی برای رسانه ملی فراهم کرد تا به ارتقاء سطح مهمانان برنامه های سیاسی خود بپردازد. اگر تا پیش از این موضوع، حضور یک وزیر جزو آرزوهای تهیه کنندگان این دست برنامه محسوب می شد، از آن پس بود که وزراء یک به یک در ساختمان شیشه ای جام جم حضور یافتند تا برنامه های دوران حضور ضرغامی شکل انتقادی تری به خود بگیرد.

نگاهی متفاوت
برنامه «نگاه یک» با اجرای احمدی برادر مسعود احمدی مدیر فعلی شبکه تهران نخستین برنامه متفاوت سیاسی سیما در دولت نهم بود. اجرای متفاوت و سوالهای خاص، جزئی و متفاوت وی در مدت کوتاهی این برنامه را در بین مخاطبان جا انداخت. عمده تفاوت این برنامه با دیگر برنامه های سیاسی سیما در ساختار رسانه ای تر آن و نزدیکی بیشتر به ژورنالیسم مطبوعاتی بود. سوالهای که با چاشنی «چالشی بودن» از مهمانان برنامه پرسیده می شد و بعداز پاسخ های کوتاه مهمانان، بخش مجری جوان برنامه این رویه را تعدیل می کرد تا در نهایت هم مدیران این برنامه به خواسته خود برسند و هم مهمانان با لبخند این برنامه را ترک کنند. اما زمان زیادی طول نکشید که نحوه سوالات احمدی موجب شد وی جای خود را به مجریانی دیگر بدهد که همگی مانند گذشته تنها جدول پخش برنامه های سیما را پر کنند.

دیروزی که به فردا نرسید!
وحید یامین پور و برنامه دیروز،امروز و فردا دیگر برنامه ای بود که پس از چندی جای خود را در میان مخاطبان تلویزیون باز کرد. یامین پور که فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق است، فعالیت هایش را از رادیو شروع کرد و بعد از مدتی عنوان «مشاور مدیر شبکه سوم سیما» را هم در کارنامه خود دید. او در ادامه به صلاحدید مدیران این سازمان، اجرای برنامه ای را آغاز کرد که اگر چه آغازش همانند بسیاری از برنامه های معمول سیما بود، اما پایان خوشی نداشت. او این روزها به همراه تیم امروز دیروز فردا در حج تمتع به سر می برد.


سکوی پرتاب
فضای ویژه کشور در سال 88 برای برنامه ای چون «دیروز، امروز وفردا» در حکم سکوی پرتابی بود تا برخی چهره های که در همه سالهای گذشته راهی به تلویزیون نداشتند در قاب جام جم دیده شوند. نوع انتخاب مهمانان این برنامه و نحوه سوالات مجری در ادامه این برنامه را به میان بحث های رسانه ها موافق و مخالف کشاند. «یک طرفه بودن» عمده دلیل مخالفان برای انتقاد از این برنامه بود. آنها معتقد بودند این برنامه قصد دارد اصلاح طلبان را ضایع کند. در مقابل موافقان معتقد بودندمخاطبان به دنبال شنیدن صداهای متفاوت از رسانه ای بودندکه در طول همه سالهای گذشته به جز ابتدای انقلاب جای برای مناظره گروه های سیاسی فراهم نکرده بود.

در نهایت اصلاح طلبان که در ابتدا مایل بودند در این برنامه حرفهای خود را با مخاطبان در میان بگذارند، در ادامه شرط و شروطی برای حضور خود قائل شدند. در سوی دیگر سیاسیون اصولگرا هم به مانند هم سلکان اصلاح طلب حضور در این برنامه را مقید به قید های کردند که در نهایت موجب شد مسئولان این برنامه از مناظره به گفت وگو های یک طرفه روی بیاورند. هرچند که برخی اقدامات پیش بینی نشده در این برنامه مثل آوردن پشت خط چهره هایی که به طور مستقیم ربطی به آن مضوع نداشتند هم در این دلخوری ها بی سهم نبود. اقدام هایی که موجب اعتراض بسیاری از مخاطبانشان شد تا در نهایت مدیران سیاسی تلویزیون را به این نتیجه رساند که «سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند.»

توقف یک باره
درحالی که در اوایل شهریور ماه قرار بود تا برنامه "دیروز، امروز فردا" با حضور محسن رضایی روی آنتن رفته و پیرامون مسائل مختلف از جمله نامه ارسالی رضایی خطاب به به مقام معظم رهبری بحث و تبادل نظر شود، نه تنها این برنامه پخش نشد بلکه به طور ناگهانی این برنامه تعطیل هم شد.

به دنبال این اقدام، هاشم رضایت قائم مقام شبکه سه سیما در گفت وگویی دلیل این اقدام را سخنان مقام معظم رهبری پیرامون نقد و کرسی‌های آزاد اندیشی و میزگردها در تلویزیون دانست و گفت: مسئولان این برنامه باید به رویکرد جدیدی درباره این برنامه برسند تا به روی آنتن برود.

تصمیم غیر منتظره علی دارابی قائم مقام وقت رئیس سازمان صداو سیما، برای پایان دادن به تنها برنامه جدی سیاسی سیما موضوعی بود که به هیچ عنوان قابل پیش بینی نبود. با این حال برخی یادداشت های وی در ماههای قبل تر از آن در روزنامه جام جم می تواند دلایل وی برای این اقدام را روشن تر کند.

دارابی 28 تیر ماه در مطلبی با عنوان «سیاسی شدن مردم و لوازم آن» با اشاره به دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره «سیاسی‌شدن مردم» دستیابی به این امر را نیازمند لوازمی دانسته بود. اعتماد میان مردم و مسئولان مولفه ای است که وی از آن به عنوان اولین شاخص نام برده و نوشته: «بی‌تردید یکی از مهم‌ترین لوازم سیاسی‌شدن مردم حفظ، افزایش و استمرار اعتماد میان مردم و مسوولان کشور است. اعتماد ملی بزرگ‌ترین سرمایه یک کشور در حوزه مشارکت سیاسی محسوب می‌شود. این اعتماد صرفاً در حوزه انتخابات و رأی‌دهی نیست. اعتماد مردم از سلامت و پاکدستی مسوولان، پاسداری آنان از بیت‌المال، سختکوشی و تلاششان برای اعتلای دین و پیشرفت و آبادانی کشور و نبود جنگ قدرت در میان مقامات، از جمله مهم‌ترین مؤلفه‌های این اعتماد را در برمی‌گیرد. اگر این اعتماد حاصل شد، مردم با اطمینان خاطر در امور مداخله می‌کنند و به این طریق، به‌گسترش فرهنگ سیاسی کشور کمک می‌شود.»

و شاید از همین دریچه بود که قائم مقام وقت ضرغامی تصمیم گرفت این برنامه را تعطیل کند تا هم اعتراض منتقدان اصولگرا و اصلاح طلب را متوقف کند و هم اتهام جناحی بودن را از تلویزون دور.

هر چند بعد از مدتی خود دارابی هم جای خود را به سید رمضان موسوی مقدم معاون پارلمانی ضرغامی داد و خود جایگزین میر باقری معاون سیما شد تا در فضای زور آزمایی شبکه های ماهواره ایی با تلویزیون، مدیران جام جمی ها ترجیح دهند برای چند ماه فضای سیاسی کشور به آرامشی موضعی دست یابد. آرامشی که البته تنها امتیاز دادن به رسانه هایی بود که دلسوزی برای جمهوری اسلامی نداشته و ندارند.

با تغییرات جام جم در راس مدیران ارشد این سازمان خلاء برنامه سیاسی جدی که به موضوعات روز کشور بپردازد موضوعی بود که در نهایت آنان را به این تصمییم رساند تا در قالبی جدید به این حوزه وارد شوند.

زور آزمایی رسانه ای به نفع دولت
برنامه «دنیای سیاست» که پیش از این در آخر هفته ها به تحلیل حوزه سیاست خارجی اختصاص داشت چند هفته ای است که با نام «نگاه دو» با تغییر رویکرد به حوزه داخلی می پردازد. برنامه ای که در دو هفته ابتدایی خود با اجرای مراد عنادی مجری سیما که از نیمه اردیبهشت ماه جاری در حکمی به‌عنوان مدیرکل دفتر امور رسانه‌‌ های نهاد ریاست جمهوری منصوب شد و در دو هفته بعد با اجرای عبد الرضا داوری روی آنتن رفته است.

نگاهی به مجریان و سوالهای مشترک آنان در هفته های که برنامه پخش شده نشان از هدف گذاری حامیان دولت برای تصمیم سازی های آینده است. 

عبدالرضا داوری هم که سابقه فعالیت در ماهنامه صبح و خبرگزاری های فارس و ایرنا را دارد در ابتدای سال جاری به عنوان مدیرعامل موسسه صندوق بازنشستگی صنایع مس ایران منصوب شد. صندوقی که سرمایه 30 هزار میلیارد ریالی آن از تجمیع سرمایه 45 شرکت از شرکتهای تحت پوشش شرکت ملی صنایع مس ایران به دست آمده است.

داوری که دانش آموخته دکترای مهندسی مکانیک و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی است در همه ماههای انتخابات و بعد از آن پای ثابت مناظره های دانشگاهی و رسانه ای بود و به طور مداوم در برنامه های رادیو گفت وگو به دفاع از دولت می پرداخت.آخرین این اقدامات به دفاع او از دیدگاه رئیس جمهور درباره رشد جمعیت باز می گشت که وی پس از طرح آن از سوی رئیس جمهور با عدد و رقم به دفاع از آن پرداخت.

رویکرد برنامه «نگاه دو» نشان می دهد حامیان دولت تلاش می کنند حجم  انتقادات از دولت را کاهش دهند. طرح سوال درباره دلیل عدم تصویب طرح نظارت بر نمایندگان در همه 4 برنامه گذشته از حمید رسایی، احمد توکلی، علی زاکانی و اسدالله بادامچیان و پاسخ های متفاوت این نمایندگان به این سوال نشان از طراحی و به کار گیری ایده قدیمی «بهترین دفاع حمله است» را دارد.

نقد مجلس و طرح سوالاتی که به نوعی مرتبط کننده ارتباط نمایندگان با دانشگاه آزاد است استراتژی است که ظاهرا جواب داده است.

آخرین این دست اقدامات به مصاحبه پنجشنبه شب این برنامه با اسدالله بادامچیان بازمی گشت که در عنوان معرفی مهمان از وی به عنوان «نماینده مردم تهران در مجلس» نام برده می شد، اما در طول این گفت وگو نقد و بررسی عملکرد حزب موتلفه و سوال درباره چگونگی کسب مدرک تحصیلی بادامچیان از دانشگاه آزاد و ارتباط آن با امضا طرح اجازه وقف اموال در اختیار مؤسسات غیردولتی غیرانتفاعی که به عنوان طرح وقف دانشگاه آزاد مشهور شده از جمله سوالات مجری برنامه بود. همین موضوع بود که موجب شد بادامچیان درآخرین ثانیه های این برنامه و پس از آنکه در مجری برنامه سوالی درباره طرح نظارت بر نمایندگان را پرسید و اعلام کرد بیش از یک دقیقه وقت نداریم وی بعد از توضیحی کوتاه گفت که:«در مورد نمایندگی هیچ سئوالی نکردید و همه سئوال ها درباره حزب موتلفه بود. ای کاش می گفتید که این مصاحبه درباره حزب است.» 


امیدها حریف ژاپن در نیمه نهایی شدند
ایران یک-عمان صفر

امیدها حریف ژاپن در نیمه نهایی شدند

  - تیم فوتبال امید ایران با برتری برابر عمان حریف ژاپن در مرحله نیمه نهایی شد.

دیدار تیم های ایران و عمان در مرحله یک چهارم نهایی از ساعت 14:30 به وقت تهران در حضور بیش از چهار هزار نفر با قضاوت داوری کره ای آغاز شد و با برتری یک بر صفر ایران خاتمه یافت.
در این بازی که شاگردان پیروانی موقعیت های زیادی را از دست دادند حمید علی عسکر موفق شد در دقیقه 41 تک گل ایران را وارد دروازه عمان کند.
تیم ایران با این پیروزی به مرحله نیمه نهایی صعود کرد و حریف ژاپن شد. این دیدار سه شنبه دوم آذر برگزار می شود.


علیرضا افتخاری چگونه چهره‌ ماندگار شد؟
 

علیرضا افتخاری چگونه چهره‌ ماندگار شد؟

- کافی است به اسامی موسیقیدانانی که طی دوره‌های گذشته موفق به کسب عنوان چهره‌های ماندگار شده‌اند نگاهی بیندازیم تا ناهمگونی علیرضا افتخاری را با آنها دریابیم.

سمیه قاضی‌زاده: شاید اگر قرار بود از میان 50 موسیقیدان برجسته‌ ایرانی نام کسی به عنوان چهره‌ ماندگار اعلام ‌شود، رای پنجاهم هم به علیرضا افتخاری نمی‌رسید، اما پنجشنبه شب در کمال شگفتی به افتخاری لقب چهره‌ی ماندگار اعطا شد. در کنار او  مجید انتظامی هنرمند دیگری بود که به نشان و لقب چهره‌ی ماندگار رسید. 

هرچند بسیار واضح است بزرگترین نام غایب از لیست چهره‌های ماندگار طی هفت دوره‌ی گذشته نام استاد محمدرضا شجریان  است که البته توقع هم نمی‌رفت امسال با توجه به شرایط موجود این جایزه به او اعطا شود. اما آنقدر موسیقیدان‌های دیگری که استحقاق کسب این عنوان را داشتند پرشمارند که قاعدتا حالا حالاها نباید نوبت به افتخاری می‌رسید.

در شرایطی که هنرمندان مطرح و زحمت کشیده‌ای چون ، شهرام ناظری، محمدرضا درویشی، احمد ابراهیمی، همایون خرم، هرمز فرهت، حسین علیزاده، احمد پژمان، امین الله رشیدی و ...هنوز این عنوان را دریافت نکرده‌اند، توجیه اعطای این عنوان به افتخاری چیست؟ 

کافی است به اسامی موسیقیدانانی که طی دوره‌های گذشته موفق به کسب این عنوان شده‌اند نگاهی بیندازید تا ناهمگونی علیرضا افتخاری را با آنها دریابید. هنرمندان بزرگی که هرکدام عمرشان را صرف حیات موسیقی ایران کرده‌اند. چهره‌هایی چون مجید کیانی، حسن کسایی، فریدون ناصری، حسن ریاحی، جلیل شهناز، فرهاد فخرالدینی، علی تجویدی، فرامرز پایور، محمد نوری و مصطفی کمال پورتراب.

واقعا در میان این هنرمندان، جایگاه علیرضا افتخاری کجای ماجراست؟ آن هم کسی که در ماه‌های اخیر، حاشیه‌هایش تیتر یک روزنامه‌ها و مجلات و نقل محافل بود، اما ظاهرا تنها دلیلی اعطای لقب چهره‌ی ماندگار به او را هم باید در همین حواشی جستجو کرد و آن‌را نوعی دلجویی سیاسی دانست. از قضا همین اتفاقات است که شائبه‌ سیاسی بودن چهره‌های ماندگار را تائید می‌کند. 

افتخاری خواننده‌ای است بسیار پرکار و نه البته گزیده‌کار. باید به لیست فعالیت‌های علیرضا افتخاری موارد دیگری از جمله دید و بازدید‌های دولتی و نامه‌نگاری‌های گاه و بیگاه را هم اضافه کرد. افتخاری بعد از دیداری که با رئیس جمهور داشت در معرض برخی انتقادات‌ قرار گرفت و به نظر می‌رسد اعطای لقب چهره‌ی ماندگار به او، به همین دلیل و مربوط به همین ماجراها باشد. هرچند حتی اگر افتخاری امسال چه به عنوان چهره‌ ماندگار موسیقی انتخاب نمی‌شد، با نامه‌هایی که نوشت و حرف‌هایی که زد، در حافظه‌ها ماندگار شده بود! 

اما حالا تبعات این حرکت دوستان که ناگهان تصمیم گرفتند برای اینکه دل شکسته‌ افتخاری را بند بزنند لقب «چهره‌ ماندگار» به او اعطا کنند، چیست؟ علاقه‌مندم بدانم در کارنامه‌ درخشان استاد چه چیزی چشم آقایان را گرفته که او را شایسته اعطای چنین نشانی دانستند؟

افتخاری که گل سرسبد کارهایش همچنان همان آلبوم «نیلوفرانه» است و شهره به انتشار n آلبوم در سال، چرا باید مستحق گرفتن چنین عنوانی باشد؟ مگر یکی از اهداف -احتمالا ثانویه- همایش چهره‌های ماندگار، الگوسازی نیست؟ با این حساب الگویی که علیرضا افتخاری به خوانندگان نسل جوان می‌دهد، انتشار فورانی آلبوم در هر سال و البته بازخوانی ترانه‌هایی است که پیش از این خوانندگان زن رژیم گذشته آنها را خوانده بودند.

اگر این تفاوت‌ها را کنار بگذاریم، فرق افتخاری با سراج، علیرضا قربانی، سالار عقیلی یا هر خواننده‌ دیگری در چیست؟ اینکه صدای بهتری دارد که استفاده از آن را بلد نیست و به قول بسیاری از استادان موسیقی ایران «قدرش را نمی‌داند»؟ یا اینکه از عهده اجرای یک کنسرت ساده ‌برنمی‌آید؟ حتما 3-4 سال پیش و کنسرت رشت را را یادتان می‌آید؟ کنسرتی که از جمله‌ اولین و آخرین کنسرت‌هایی بود که او در ایران برگزار کرد، اما به دلیل پلی‌بک خواندنش اعتراضات مردم آنقدر بالا گرفت که نه تنها کنسرت لغو شد بلکه حتی چرخ‌های ماشین افتخاری را هم پنچر کردند! 

یادم می‌آید بچه که بودیم شاگردهای شیطان و بی‌نظم کلاس را به مدت یک هفته یا مبصر می‌کردند یا مامور بهداشت، تا در این یک هفته آن عادت‌های غلطی که دارند از سرشان بپرد و مثل بقیه‌ بچه‌های کلاس بشوند. اگر اینطور است شاید بشود امید این را داشت که افتخاری-چهره‌ی ماندگار موسیقی ایران- از این به بعد، مثلا هر دو سال یکبار آلبوم منتشر کند یا هر از گاهی کنسرت بدهد، یا از اینها گذشته، حداقل پای دیداری که می‌رود بایستد. 

اما مجید انتظامی دیگر موسیقیدانی بود که شب گذشته به عنوان چهره‌ی ماندگار انتخاب شد. او سال‌هاست که به آقای جوایز موسیقی فیلم ایران شهرت دارد. کلی موسیقی فیلم معروف با ملودی‌های ماندگار ساخته که کافی است نام هر کدامشان بیاید تا ملودی‌شان را به یاد بیاوری. از «دستفروش» و «بایسیکل‌ران» گرفته تا «از کرخه‌ تا راین» و «روز واقعه» و «بوی پیراهن یوسف». به هر حال انتظامی کارنامه درخشانی در زمینه ساخت موسیقی فیلم دارد.  بجز موسیقی فیلم، او قطعات آزاد و سمفونی‌های زیادی را هم نوشته که برخی‌شان از جمله سمفونی «ایثار» از آثار ارزشمند موسیقی ایران به حساب می‌آیند.  

با وجود اینکه باید پذیرفت که قرار گرفتن نام مجید انتظامی در لیست اسامی چهره‌های ماندگار اتفاق غریبی نبود، اما اینکه چرا امسال باید به انتظامی این جایزه اهدا شود هم دلایل خاص خودش را دارد.

انتظامی طی سال‌های اخیر، عمرش را وقف ساخت سمفونی‌های سفارشی کرده و سالی چند سمفونی برای دفاع مقدس، انقلاب و از این قبیل نوشته و اجرا می‌کند. او بیش از هر موسیقیدان دیگری طی چند ساله‌ اخیر فعالیت دولتی داشته و در کنار نام آهنگساز دیگری چون شاهین فرهت به عنوان یکی از سمبل‌های موسیقی سفارشی شناخته می‌شود. 

درباره‌ی اینکه سفارشی ساختن خوب است یا بد، لازم است یا نه و از اینجور بحث‌های ارزش‌گذارانه صحبت نمی‌کنیم، اما واقعیت را هم نمی‌شود کتمان کرد. به مجید انتظامی بعد از ساخت این سمفونی‌ها، جایزه‌ چهره‌ی ماندگار داده شده، وگرنه انتظامی که در طول این چند سال، موسیقی ویژه‌ای به خصوص در زمینه موسیقی فیلم که تخصص اصلی‌اش است خلق نکرده است. از جمله‌ آخرین موسیقی ‌فیلم‌هایی هم که نوشته باید به فیلم ضعیفی با پسزمینه جنگ اشاره کرد که حتی اجازه‌ اکران را در همین دولت دریافت نکرد. مجید انتظامی همان مجید انتظامی 5-6 سال پیش است با چند سمفونی اضافه! که ظاهرا همین‌ها هم بهانه‌ی اهدای جایزه چهره‌‌ی ماندگار به او شده‌اند. 

البته که چه بسیار تفاوت‌ها میان این دو چهره‌ ماندگار موسیقی! انتظامی سال‌هاست با ملودی‌هایش جایش را در دل مردم باز کرده، ماندگار شده و در میان اهالی موسیقی هم از ارج و قرب ویژه‌ای برخوردار است. او به هرحال نه‌تنها در کارش دانش کافی دارد و تحصیلکرده‌ این رشته است بلکه در زمینه هنر خلاقه هم در زمره‌ی خلاق‌ترین و با قریحه‌ترین آهنگسازان ایران به شمار می‌رود.


دلیل خواندن دعای فرج و سرنوشت پرونده سکینه آشتیانی و پاسخ های رئیس جمهور
 

دلیل خواندن دعای فرج و سرنوشت پرونده سکینه آشتیانی و پاسخ های رئیس جمهور

  - رییس‌جمهور کشورمان در روز دوم سفر خود به آذربایجان در یک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد به سوالات خبرنگاران پاسخ گفت.


 به گزارش ایسنا، دکتر محمود احمدی‌نژاد ـ رییس‌جمهور ـ در ابتدای سخنانش در این نشست خبری اعلام کرد که نظم موجودی که بر پایه اندیشه یک جانبه سلطه‌گر و ضد انسانی یکصد سال است که بر جهان حکومت می‌کند و حاصل آن ده‌ها جنگ بزرگ، اختلافات و کینه‌ورزی‌هاست به پایان راه خود رسیده است و این نظم در بن‌بست سیاسی، امنیتی و فکری قرار گرفته است.

اهم اظهارات وی را در ادامه بخوانید.

  •  آن‌ها نمی‌توانند هیچ یک از مشکلات جامعه بشری را حل کنند.جهان نیازمند یک نظم جدید است که مبتنی بر عدالت و انسانیت باشد که در آن همه ملت‌ها و انسان‌ها محترم باشند و این امر با مشارکت همه ملت‌ها و دولت‌ها و با همبستگی جهانی محقق می‌شود. آذربایجان نیز که یک فرهنگ سرشار از انسانیت و دوستی دارد می‌تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند.

 روابط برادرانه ایران و آذربایجان هیچ وقت از هم گسسته نمی‌شوند

 روابط ایران و آذربایان را فراتر از روابط دو کشور همسایه است.روابط ما برادرانه است و هیچ وقت از هم گسسته نمی‌شوند. در این سفر نیز گفت‌گوهای همه جانبه مفصل و برادرانه‌ای با الهام علی‌اف داشتیم و دیدگاه‌های مشترک هر دو کشور رو به جلو بوده است و هیچ عامل خارجی نمی‌تواند در این روابط خللی ایجاد کند. امیدوارم همکاری‌های بین دو کشور در زمینه‌های گوناگون ادامه یابد.

حضور ناتو در منطقه

  • بشریت از زمانی که مناسبات نظامی به یک کشور موقعیت برتر بدهد عبور کرده است.دریافت سران ناتو از موقعیت جهان غلط است. دوره‌ای که مناسبات نظامی بتواند جهان را اداره کند گذشته است. بنابراین سپر و دفاع و هواپیما و بمب اتم عملا از کار افتاده است. ناتو تغییرات انسانی و فرهنگی را دریافت نمی‌کند. ملت‌ها امروز بیدار شده‌اند و به دنبال عدالت هستند؛ چطور می‌توان با سپر موشکی جلوی عدالت را گرفت؟ این موضوع مثل دیوار کشیدن برای جلوگیری از انتشار عطر بهار است.

 تصمیم‌گیران ناتو عقب‌مانده‌های سیاسی هستند

  •  ما ناتو را خطری برای ایران نمی‌دانیم چون اگر همه‌ی آن‌ها با هم جمع شوند نیز نمی‌توانند به ملت ما آسیب وارد کنند.اندیشه انسانی و عدالت‌طلبانه در همه دنیا منتشر شده و ربطی به ایران ندارد؛ آن‌ها برای سایر نقاط دنیا هم‌چون آذربایجان، ترکیه، عراق و لبنان و حتی در کل خاورمیانه این کار بکنند. آن‌ها با انسان و اندیشه انسانی رو به رو هستند و تحرکات نظامی‌شان برای ایران فاقد ارزش نظامی است. ما تصمیم گیران ناتو را عقب مانده‌های سیاسی می‌دانیم و تصمیماتشان برای ما ارزش ندارد و نمی‌توانند در آینده جهان اثرگذار باشند.

تشکیل کمیته حقیقت یاب برای حادثه 11 سپتامبر

  •  به نظر من تشکیل یک گروه حقیقت‌یاب می‌تواند نشان دهد که چه عواملی پشت حادثه 11 سپتامبر بوده است و این عوامل را به ملت‌ها اعلام کنند. اگر عامل اصلی حادثه 11 سپتامبر روشن شد آن عامل مجازات شده و دیگر لزومی ندارد که کشورهای فرامنطقه‌یی، آمریکا و ناتو به بهانه 11 سپتامبر در منطقه خاورمیانه، کشورهای عراق و افغانستان را در اشغال خود نگه دارد و اشغالگری پایان یابد و این به نفع ناتو و آمریکاست و آن‌ها می‌توانند آبرومندانه از این منطقه بروند.

 

ملت‌های منطقه ما به بهانه حادثه 11 سپتامبر مجازات می‌شوند

  • هم اکنون ملت‌های منطقه ما به بهانه حادثه 11 سپتامبر مجازات می‌شوند و علیه آن‌ها کشتار و جنایت صورت می‌گیرد. به نظر من این حادثه بهانه‌ای شده است که این جنایت‌ها در منطقه صورت گیرد. آمریکا بعنوان دادستان، شاکی، قاضی و مجری، ملت‌های منطقه را مجازات می‌کند. در حالی که به نظر من تشکیل کمیته حقیقت‌یاب می‌تواند پشت پرده حادثه 11 سپتامبر را روشن کند تا بهانه‌ی دیگری برای اشغال نباشد.

 اصراری برای صادرات گاز به اروپا نداریم

  • همکاری‌های ما با آذربایجان در زمنیه‌های مختلف است که یکی از آن‌ها در حوزه انرژی و بخش گاز است و ما همکاری‌های خوبی در این زمینه داریم. درباره‌ی صدور گاز ایران به اروپا هم باید بگویم که اروپایی‌ها به گاز ما نیاز دارند و ما در عین حال اصراری برای صادرات گاز به اروپا نداریم. برای گاز خود اگر بخواهیم آن را صادر کنیم مشتری داریم و اگر نخواهیم صادر کنیم پتروشیمی‌های ما می‌توانند این گاز را به فرآورده‌های پتروشیمی تبدیل کنند و ما این فراورده‌ها را صادر کنیم. ما نیازی به صادرات گاز به اروپا نداریم اما متاسفانه اندیشه مادی یکی از اخلاقیات بدش این است که وقتی به چیزی احتیاج پیدا کند طوری وانمود می‌کند که گویی طرف مقابل محتاج او است.

 

ما خواهان مذاکره براساس تحمیل و فشار نیستیم

  •  ما همواره اهل گفت‌وگو و مذاکره بوده‌ایم اما بعضی از اعضای گروه 1+5 اخلاق استعماری دارند و فکر می‌کنند که می‌توانند فشار بیاورند و از ما امتیاز بگیرند. در دور قبلی مذاکرات هم در وسط گفت‌وگو قطعنامه صادر کردند؛ اما آن‌ها باید بدانند که نمی‌توانند با صدور قطعنامه به ما فشار بیاورند. ما خواهان مذاکره برپایه دوستی و عدالت هستیم نه گفت‌وگوهایی براساس تحمیل و فشار. آن‌ها وقتی تحریم ها را علیه ما صادر کردند فکر می‌کردند که ایران در عرض 5 ماه دگرگون می‌شود اما باید بدانند که ملت ایران راه خود را می‌رود و تحت تاثیر بداخلاقی‌ها قرار نمی‌گیرد.
  •  در دور جدید گفت‌وگوها، زمان گفت‌وگو مشخص شده است و مکان گفت‌وگو را ما استانبول می‌گوییم و آن‌ها ژنو را مطرح کرده‌اند؛ باید با هم صحبت کنیم تا به نتیجه برسیم. من به آن‌ها توصیه می‌کنم دست از تفکر استعماری بردارند و برپایه عدالت و احترام متقابل و شرایط برابر وارد گفت‌وگو شوند تا نتیجه بگیریم.

خبرنگاری از احمدی‌نژاد درباره علت خواندن دعای فرج در ابتدای سخنانش پرسید .

  • این دعا اعلام آمادگی برای تحقق عدالت و تجلی حقیقت انسان است و همه پیامبران وعده داده‌اند که این آرزوها به وسیله یک شخص آسمانی، پاک و کامل محقق خواهد شد. این آرزوها همان آرزوهای همه ملت‌هاست.

 

همه باید از ظرفیت‌های دریای خزر استفاده کنند

  •  نشستی که امروز برگزار می‌شود به ابتکار الهام علی‌اف است. دریای خزر باید فضای صلح و دوستی و همکاری سازنده باشد و همه باید از ظرفیت‌های این دریا استفاده کنند. در نشست‌های قبلی کارهای خوبی در جهت رسیدن به این اهداف برداشته شد و امیدوارم در اجلاس امروز نیز نتایج خوبی داشته باشیم.

 موضوع سکینه آشتیانی

  • مساله پرونده آشتیانی در مراحل رسیدگی و داوری قرار دارد. تیم دادرسی کشور ما بسیار مستحکم است و تا 5 مرحله می‌توان درخواست رسیدگی مجدد کرد. ما از کشته شدن انسانی حمایت نمی‌کنیم اما من می‌دانم که هم اکنون 53 خانم در زندان‌های آمریکا منتظر حکم اعدام هستند و یک خانم هم چندی پیش با اتهاماتی شبیه به اتهامات آشتیانی در آمریکا اعدام شد. اگر اعدام بد است چرا در آمریکا این اتفاق می‌افتد و کسی علیه آن جنجال نمی‌کند.
  •  ملت‌های دنیا به رسانه‌های غربی بی‌اعتماد شدند از بس که این رسانه‌ها دروغ می‌گویند. آن‌ها در حالی به یک موضوع مثل موضوع سکینه آشتیانی می‌پردازند و درباره‌ی آن جنجال به پا می‌کنند که به خاطر حملات آمریکا به عراق یک میلیون نفر کشته شده‌اند و کسی در این‌باره چیزی نمی‌گوید یا رسانه‌ها درباره‌ی اعدام 53 زن در آمریکا سکوت کرده‌اند. به نظر من این موضوع به این دلیل است که همه آن‌ها پول‌شان را از یک جا می‌گیرند.
  • بسیاری از خبرنگاران هم هستند که می‌خواهند حقیقت را کشف کنند اما اجازه به آن‌ها داده نمی‌شود.
  •  دولت آمریکا 30 سال است که رابطه‌اش را با ما قطع کرده است. وقتی قطعنامه تحریم علیه ما صادر می کند می‌خواهد دیگران را تحریم کند. اما آن‌ها باید بدانند که ادبیات تحریم متعلق به گذشته بوده و در دنیای امروز این ادبیات شکسته خورده است. ایران کشور قدرتمند و تاریخی است و تحریم‌ها در او اثر نمی‌کند؛ جالب است که بدانید حجم مبادلات تجاری اروپا با ایران در چند ماه گذشته 14 درصد افزایش یافته است.